💢 از آنجا که سازش به نحوى با اصل پلورالیسم که قائل به تکثر است، منافات دارد، سازش یعنى رفع اختلاف‌ها و پذیرش اشتراک‌ها، درحالى‌که پلورالیسم، پذیرش اختلاف‌هاست. این را چگونه تحلیل مى‌فرمایید؟ 📌اگر مراد از سازش آن باشد که همه یکسان بیندیشند و عمل بکنند این امر نه ممکن است و نه مطلوب. اختلاف عقیده امری طبیعی است و حتی بدون آن رشد و تعالی جامعه میسر نخواهد بود. اما آن چه مهم است مدیریت این اختلاف‌ها و بهره‌گیری از آن برای رشد و تعالی جامعه است. 📌و اگر مراد همزیستی و تعامل سازنده با یکدیگر باشد منافاتی با دیدگاه کثرت‌گرا ندارد. مدافعان کثرت‌گرایی گوهر ادیان را امر واحدی می‌دانند و اختلافات را به اعتقادات، شرایع و مناسک برمی‌گردانند که اموری خارج دین تلقی می‌شوند و زائیده سنت‌ها و فرهنگی مختلف و برآمده از اختلاف در تفاسیر و اختلاف‌های زبانی و غیر واقعی است و نه حقیقت دین. ادیان هیچ‏گونه اختلاف واقعى ندارند. همه ادیان یک چیز می‌گویند. اختلاف آنها در ظاهر است. حقیقت واحدى را با تعبیرها و کلمات گوناگونى بیان مى‏کنند. در نظریه کثرت‌گرایی دینی اختلافات کم اهمیت شمرده می‌شود و بر گوهر واحد ادیان تاکید می‌شود. 📌اما باید توجه داشت که علی‌رغم ادعای کثرت‌گرایی دینی مبنی بر رفع تعارض‌‏ها و اختلاف‏‌هاى ادیان اولاً این نظریه اختلافات را از بین نمی‌برد بلکه آموزه‌های اختصاصى هر دینی را به عنوان امورى غیر اساسى، نادیده می‌گیرد و آنها را به کنارى می‌‏نهد، بدون توجه به اینکه این آموزه‌ها چقدر براى خود آن دین اهمیت دارند. و ثانیاً این نظریه از نظر دینى، بی‌طرف نیست زیرا با نگرش‌هایی که بر بُعد اجتماعى و عملى دین تأکید دارند به شدت مخالفت می‌کند. مردود انگاشتن بخش‌هایی از ادیان نه تنها اختلافات را از بین نمی‌برد بلکه خود موجب افزودن اختلافی بر اختلافات قبلی است. 🔰 مطلب کامل را اینجا مطالعه کنید •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• 🔻فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 🆔 @Fekrat_Net