♦️ 🔰 🔻(بخش اول) 🔹اگر مدرن به مدرن نظر دارد پس علوم انسانی اسلامی نیز به جامعه اسلامی ناظر است. 🔹اگر علوم انسانی مدرن اولا سازنده و ثانیا حاکی از جامعه مدرن است پس علوم انسانی اسلامی نیز سازنده و حکایت گر جامعه مدرن خواهد بود حال چگونه برخی گمان میکنند که علم مدرن، ممکن و علم اسلامی، غیرممکن است؟ 🔹وقتی از علوم انسانی اسلامی سخن گفته میشود به معنای تعارض کلی با علوم انسانی مدرن نیست چون جامعه مدرن، تعارض کلی با جامعه اسلامی ندارد و مشترکات و افتراقاتی بین آنها برقرار است. 🔹مخالفان علم دینی گمان میکنند قرار است هر پرسش علمی را از قرآن و سنت دریافت کرد و عقل و تجربه را تعطیل ساخت و حال آنکه عقل و تجربه از مهمترین منابع علم دینی هستند. 🔹یکی از منشاهای مخالفت با علم دینی، گرایش جوامع دینی به نیازهای دنیای مدرن و تعارض صد در صد نیازهای مدرن با نیازهای اسلامی است؛ در حالی که هم نیازهای مشترک بین دنیای مدرن و جهان اسلام هست و هم روش پاسخگویی به نیازهای مدرن در اسلام وجود دارد. 🔹برخی به جهت اینکه علم یافتنی است نه ساختنی با طرح علم دینی مخالفت میکنند لکن باید توجه داشت که علم یافتنی و در عین حال مدیریت پذیر و قابلیت گذاری است. همانگونه که علم مدرن در دنیا مدیریت می شود. 🔹مدیریت علم در دنیای مدرن قبل و پس از جنگ جهانی دوم تفاوت دارد. این تفاوت باعث شد که رویکرد نظریه پردازی در قبل، بیشتر و رویکرد کاربرد علم در بعد، بیشتر بوده است. 🔹عجیب است که ذهن ثنویت گرایی برخی باعث شده که علم را یافتنی یا ساختگی تصور کنند و اولی را پذیرفته و دومی را نفی سازنند؛ در حالیکه با مطالعه تاریخ علم میتوان به نقش اراده در مدیریت دانش پی برد و دانش را یافتن مبتنی بر ساختن دانست. 🔹اگر علم مهندسی پذیر نیست پس نقشه جامع علمی کشور که توسط اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین شد و سیاست گذاری علم و فن آوری در کشورهای توسعه یافته، بی معنا است اما باید توجه داشت که سیاستگذاری علم و فن آوری نه تنها بی معنا نیست که زاییده عقلانیت نخبگانی است. 📌کانال فکرت: 🆔 @fekrat_net