💠 : 🔹با تحقيق و دقت نظر، و گذر از اسامي و اشخاص و اصطلاحات، بوضوح ميتوان راه به اين نکته برد که مسائلي از قبيل:اومانيسم، نيهيليسم، ليبراليسم و سکولاريسم تاسيسي و اختراعي نيستند. بلکه آنچه در اين مسائل موضوعيّت دارد، بشر منعزل از نور وحي است، و آنچه در اين مسائل مورد توجه و حايز اهميّت است، فقط جنبه ي حيواني و خوي شهوي بشر است. اين مسئله اي نيست که مربوط به امروز و ديروز باشد؛ چرا که وهم و شهوت و غضب، همواره در تمامي اعصار و امصار، همراه بشر خواهند بود. به اين ترتيب اولا تمامي اين مسائل، در گوهره ذات مبتني بر يک مبنا هستند و ثانيا بايد غرب را پرچم دارِ ارزش سازي از امور منافيِ فطرتِ صحيح دانست، نه مخترع و مؤسس. 🔹به بيان ديگر نوعا مطالبي که در دنياي غرب پرورانده ميشود و بخصوص مسائلِ مذکوره، ترجمانِ بشرِ منغمر در ماده و اسيرِ شهوات، و اساسا اقتضاي منزلِ ادني و اسفل نفس است؛ چرا که آدمي بحسب طبيعت و هوا و هوسش پيوسته خود را امّار و فرمانده ميداند نه مأمور و فرمانبردارِ حق متعال، و به اين ترتيب بشر پس از "نيست انگاشتنِ ساحت غيب و انکار وجود و حضور آن و غافل شدن از حقيقت قدسي و باطن عالَمِ غيبي"(1)، _که مفادِ تفکرِ خاموشِ نيهيليستي است_ خود را "مالک الرّقاب هستي و منشاء و غايت همه چيز معرفي ميکند"(2)، و بدينسان "خرد انساني برابر با خرد خداوندي قلمداد ميگردد" و "لذائذ مربوط به طبيعت جسماني، هدفِ نهايي فعاليّتهاي بشري تلقي ميشود"(3)، و اينگونه سَر از اومانيسم _که همان تفرعونِ مزيّن شده بدست غرب است_ در ميآورد. آنگاه دين و هرچه بشر را بسمت حياتِ برتر و معنويّت و تعالي فراخواند، نه تنها امري حاشيه اي است، بلکه مزاحم و متضاد با مطامعِ دنيايي بشر خواهد بود. اين غرب است که فضا و بستري را فراهم آورده و کساني را ميپروراند که بنامِ علم و دانش، پَستيها را زيبا جلوه داده و از آنها مکتب سازي و ارزش سازي کنند؛ تا جايي که از بيماريِ اوديسم، به اسمِ آزادي _ليبرال_، يک نحله ميسازند بنامِ مازوخيست! تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل... . ____________________ 1_نيهيليسم:ص14. 2_چند يادداشت تئوريک:ص159. 3_نقدي بر مباني معرفتشناسي اومانيستي:ص38. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat