💠گزارشی از قاعده : 3⃣برهان بر این قاعده: 🔹اما اکنون پس از پیش کشیدنِ مقدمات، میبایست در صدد راهی برای اثبات این قاعده برآمد. ما فحص را از طریقی طی نموده و متکی بر تاسیساتی مینماییم که احتمالا در جای دیگری کسی از این طریق ولوج ننموده است: ۱. در تقسیم وجود آورده‌اند که: وجودِ کتبی دلالت بر وجود لفظی، و وجود لفظی دلالت بر وجود ذهنی، و وجود ذهنی دلالت بر وجود خارجی مینماید. ۲. آنچه در علم و ادراک موضوعیّت دارد، حقایق اشیاء در صقع ربوبی است نه صنم و رقیقه‌ی آنها در عالم سفلی. ۳. عین ثابت انفکاک ناپذیر از عین خارجی بوده و ظاهر از باطن به هیچ عنوان منفک نیست. ۴. چون الانسان تکیه بر اریکه‌ی خلیفة اللهی زده و مخصوص به احدیّت جمعیه میباشد، قهرا هرچه در حقِ مستخلفْ راست آید، مستخلفٌ عنه را هم باید. بر این وزان اگر مستخلف را《لایعزب عنه مثقال ذرة》، و <لا یمکن الفرار من حکومتک> شاید، پس مستخلفٌ عنه او را هم "لایعزب عنه الشیء فی السماء الوجودی و فی الارض الوجودی" و "لا یمکن الفرار من حکومته" باید؛ بنابراین چون از کرانِ وجودی نشئه‌ی انسانی هیچ امری خارج نتوان بود، مطلقِ علم، حضوری خواهد بود؛ زیرا که آنچه در علم موضوعیت دارد، مندمج در آفاق وجودی نشئه‌ی انسانی است. ۵. دلالت وجود ذهنی _که معلومِ بالذات است_ بر موجود عینی _که معلومِ بالعرض است_ بواسطه‌ی عینیت رقیقه‌ی شیء با حقیقتِ آن صحیح میآید وگرنه هیچ وجودِ ذهنیئی حکایت از خارج نمیتواند داشته باشد. 🔸نتیجه: بالمآل پس از پیش کشیدنِ مقدمات سابقه گفته میشود که: هر واضعی در وضع هر لغتی با نظر به حقیقت شیء، لفظی را برای آن شیء وضع مینماید‌. یعنی در حقیقت نگاهِ واضع در وضعِ هر لفظی برای هر شیئی، من حیث لایشعر به حقیقت، روح و جان آن شیء است؛ لذا اولا لفظِ وضع شده به عرضِ حقیقت آن شیء بر رقیقه‌ی آن هم دلالت خواهد نمود و إلا فلا. در ثانی هر لفظی را معانی عالی‌تر و برتری خواهد بود. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat