🌐 بررسی شرح مرحوم ملاصدرا در روایت «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ» 🔸استاد میرباقری ‏«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ صَغِيرٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ ‏اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ ‏لِكُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَاكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ نَحْنُ‏»‏ ‏ ‏(‏ الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 183) مرحوم صدرا در ابتدای بحث برای اثبات اینکه خداوند عالم اشیاء را با ‏اسبابی خلق کرده است، فرموده دو قاعده فلسفی اینجا باید بیان شود؛ قاعده علیت و قاعده سنخیت که سنخیت هم به آن ‏ضمیمه می شود؛ و بر اساس این دو قاعده می فرمایند: یک نظام خاص علت و معلولی برای پیدایش آفرینش لازم است و ‏خدای متعال عالم را با اسباب می آفریند. لذا «ابی الله» را فرمودند ممتنع است. یعنی امکان وجودی و امکان وقوعی ندارد ‏که عالم بدون اسباب خلق شود.‏ نکته: این دو قاعده بین متکلمین و فلاسفه مورد نزاع های جدی در طول تاریخ بوده و هست. و هم در دستگاه های ‏مختلف فلسفی مثل اصالت وجود و اصالت ماهیت متفاوت معنی می شود. ‏ در واقع ایشان این سببیت را به نظام علت و معلولی برمیگردانند. یعنی آن اصطلاحاتی که خودشان در باب علیت مطرح ‏می کنند این جا می آورند و می گویند سببیت یعنی علیت. همان نظام علت و معلولی که در فلسفه از آن بحث می شود؛ ‏بعد هم می گویند: «الشیء ما لم یجب لم یوجد» شیء در رتبه قبل از وجود ضرورت پیدا می کند. علت تامه به شیء ‏ضرورت می دهد. لذا فرمودند تعبیر «ابی الله یجری الاشیاء الا باسبابها» یعنی خدای متعال عالم را به نظام علت و معلولی ‏خلق میکند. و در این خلقت هم نمی شود که کثرات از خداوند بی واسطه خلق شوند، بلکه اسباب و علل واسطه باید ‏باشند. هرچند معنای نظام علت و معلولی در دستگاه اصالت ماهیت و اصالت وجود متفاوت معنا می شود. ‏ ایشان در توضیح این بحث فرمودند: قاعده علت و معلول قابل انکار نیست و سنخیت و نسبت خاصی بین علت و معلول ‏هست و الا لازم می آید از هر چیزی هرچیز دیگری صادر شود و هرج و مرج باشد؛ درحالیکه این قطعا باطل است. و ‏روشن است که از خدای احدی بسیط من جمیع الجهات نمی تواند این کثرات صادر شود زیرا بین او همه مخلوقات نسبت ‏واحدی است و لذا دلیلی وجود ندارد که این شیء باشد و دیگری نباشد. پس بین خداوند و مخلوقات باید علل واسطه و ‏اسباب باشد. لذا همه مخلوقات سبب دارند و این سبب کثرت هم دارد و نمی شود سبب همه خداوند باشد. لذا ایشان ‏وجود اسباب برای اشیاء را اقتضاء قانون علیت و سنخیت دیده اند.‏ و اگر کسی این قانون علیت و سنخیت در آن را منکر شود، قائل به هرج و مرج شده است و می گوید در واقع هیچ نظام ‏ثبوتی در عالم نیست که ما آن را با حکمت بفهمیم. یک نظامی است که شامل مشیت بدون قاعده است و فقط از راه نقل ‏می توانیم آن را بفهمیم. ایشان تعبیر کرده اند که این جزاف گرفتن عالم است که از بزرگترین شیطنت های شیطان است که ‏نظام سببیت را حذف کرده تا به این نتیجه برسید که راهی برای شناخت عالم ندارید چون سببیتی ندارید و درنتیجه باید به ‏علوم ظاهری و نقلی تکیه کنید.‏ تعبیر ایشان این است: «و اعلم ان هذه مسألة مهمة لا اهم منها، لان القول بالعلة و المعلول مبنى جميع المقاصد العلمية و ‏مبنى علم التوحيد و الربوبية و المعاد و علم الرسالة و الامامة و علم النفس و ما بعدها و ما قبلها و علم تهذيب الاخلاق و ‏السياسات و غير ذلك، و بانكاره و تمكين الإرادة الجزافية كما هو مذهب اكثر العامة و علمائهم، تنهدم قواعد العلم و اليقين ‏و اصول الحكمة و الكتاب و الدين. ففى ما ذكره عليه السلام رد على مذهب العامة و من يجرى مجراهم، و انه‏ اعظم فتنة ‏ابدعها الشيطان و انتشرت بين الناس يتشبث بها المنافقون المعرضون عن طريق الحق من انكار الحكمة و اليقينيات و ‏الاقتصار على الظنون و النقليات‏»‏ ‏ ‏ البته این نکته ایشان درست است که برخی از متکلمین عامه این حرف های بی ربط را زده اند. و شاید در شیعه هم نادری ‏باشند که این ادبیات عامه را دنبال کرده اند. لکن اینکه بگوییم هرکسی نظام علیت با همان بافت فلسفی اش را قبول ندارد ‏فتنه زده شیطان است و باب فهم عالم و باب یقینیات یعنی برهان را بسته است. ما این را قبول نداریم. اینکه ما به گونه ای ‏حرف بزنیم که آیات و روایات اینها ظواهر هستند و نقلیات و ظنون؛ و در مقابل حکمت و فلسفه، یقینیات هستند، این ‏حرف تمامی نیست.‏