هدایت شده از 
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۷ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 در ادامه چند نفر از طلاب بر اهمیت اینکه چه ماموریتی توسط طلاب انتخاب شود و سطح آن چه میزان باشد تاکید کردند که استاد با تایید این سخن فرمودند: «من موافقم که ما در واقع مسئله های مان از گره های سرنوشت ساز باید شروع شود، بسم الله. خود همین را در یک فضایی که یک غنای تحلیلی اطلاعاتی دارد می توانید ابعادش را به درستی تشخیص بدهید. اگر آن محیط را فراهم کنید آن مسئله ها به تدریج خود را نشان می‌دهد. بعد از آن نمی توانید به مسأله‌های درجسۀ پنجم بپردازید. مورد شماتت قرار خواهید گرفت.» استاد از طلاب خواستند که خود همین می تواند یک مطالبه ای از خود شما باشد، فضایی در همین جا درست کنید که اطلاعات و مسئله های در سطوح بالا و هیجان مسئولیتی بالا بیاید و مطرح شود و در چنین فضایی است که مسئله های اصلی کشور را می توان مطرح کرد. و فرمودند: «من سال ها است که به طلبه ها می گویم که اگر خودتان بسم الله بگویید می شود یک چنین فضایی برایتان فراهم کرد ولی باید خیز بردارید و پای تلاش جهت برآوردن این نیاز بایستید.» 🔷 سپس مطالبه داشتند که تعدادی از این مسائل که در سطح گره های جدی نهضت اسلامی است مطرح شود. استاد بعد از بیان اینکه باید مسئله هایی که طلاب دردمند دنبال حل آن می افتند در سطح باشند، فرمودند: «خود مجموعه ما احساسش این است که موارد متعددی از این مسأله‌های تمدنی را شناسایی کرده و بعضی ها را هم ورود کرده است.» و سپس به دو نمونه از این مسائل اشاره فرمودند: 1⃣ ما به خاطر هم حضور و زندگی در دانشگاه و هم به خاطر این که از این جا دانشگاه را رصد کردیم یکی از مسئله هایی که متوجه شدیم این بود که ما در ایده ی دانشگاه خودمان نبوده ایم و نیستیم. این چیزی که الان به عنوان دانشگاه در کشور ما است غیر بومی و غیر دینی است (نه ملی است و نه آیینی). مراد صرفاً دانشگاه علوم انسانی نیست، کلا دانشگاه در ایده ای تعریف شده که به اندیشه و اقلیم ما تعلق ندارد. انبوهی از دانایی پشت ایده دانشگاه است که به ما ربطی ندارد. ما شروع کردیم با این مسئله درگیر شدن. حضورمان در دانشگاه در واقع و به صورت بنیادین به خاطر این بود. این که کادر تربیت کنیم و فرهنگسازی کنیم و ... سالاد کار بود. رفتیم درگیر شدیم دیدیم که این معضل یک مقدار رستم تشریف دارد. خود این فهم برای ما بسیار مغتنم بود. حالا دورخیز کردیم، ولی ول کن قضیه نیستیم. حرف من این بود که اگر من فرزند امام خمینی هستم من حق ندارم بروم دانشگاه صرفا منبر بروم و یا بروم صرفا یک گروه مطالعات نهج البلاغه راه بیندازیم. علت ایجاد حوزه دانشجویی هم این بود که تمرین کنیم که آیا می‌توانیم در محیط خودمان یک دانشگاه بزنیم. ما رفتیم درس های حوزه را آن جا تدریس کردیم و بنای بر توسعۀ کار داشتیم. پس از مقداری کلنجار رفتین با موضوع متوجه دشواری کار و نارسایی فکری و نیرویی برای این عملیات شدیم. الآن با درد فراوان در حال دورخیز برای خیز دوباره به سمت مسأله هستیم. باید هجمه در این فضا را زنده نگه بداریم. باید نیرو جذب بکنیم یک دفعه می بینیم صد نفر هستیم داریم به ویرایشهای اساسی در این باب فکر می کنیم. مسئله ما نباید چیزی کمتر از این باشد ولو خیلی‌ها از نفس افتاده باشند و دیگر روزنۀ امیدی هم نبینند. ما اگر با متانت و حوصلۀ کامل به تعداد قابل توجهی از حوزویان مستعد بیاموزیم که به این مسأله فکر کنند و برایش نقشه بکشند و این درد را وارد خونشان کنیم، آخرش کار خودشان را می کنند. 2⃣ یک ماموریت دیگر که ساعت های زیادی برای آن وقت گذاشته‌ایم، یک گروهی هم پای آن هستند؛ مقوله گفتمان سازی مکتب امام است. چند ساعت باید در این زمینه حرف بزنم که شما بتوانید تشخیص بدهید که چه دارد گفته میشود و تایید بکنید که ضریب اهمیت راهبردی آن خیلی بالا است. اگر کسی به طور حرفه ای وارد این فضا بشود فضا او را می بلعد و باید برود به صورت حرفه ای در این فضا کار بکند. تردید ندارم که این یکی از ماموریت هایی است که سرنوشت کشور را عوض می کند. استاد فرمودند: مکتب امام باید برای تان تقریر شود. دارایی ها و ویژگی های مکتب امام و نسبت امام با مکتب امام توضیح داده بشود که گفتمان چیست و اقتدار گفتمان چیست بعد پیوند این دو تا گفتمان مکتب امام چه می شود و با این چه کار می شود کرد؟ بعد بر اساس همین می شود تحلیل کرد که علت شکست ها و کندی ها و تشتت ها این است که مکتب امام را گفتمان نکردیم. توضیح معرفی این ماموریت ها طول می کشد. 3⃣ حکمت عملی را گروهی درگاه تولید علوم انسانی اسلامی می دانند. ما در موسسه یک مجموعه حرفه ای ۷ نفره درست کردیم. @fvtt_ir