eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.8هزار دنبال‌کننده
976 عکس
55 ویدیو
48 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
⚪️ 🔴 🔵 2⃣ 🔘 توضیحی در مورد جمله ای از شهید مطهری: علم ارزش ذاتی دارد! 🔘 ☑️ نکته ای تربیتی ناظر به این بحث: نکته تربیتی این قضیه هم این است که یکی از اشتباهاتی که در تعامل با انسان ها می کنیم و عمیقا انسان را به فکر می برد این است که مقوله حقیقت جویی، یک مقوله فطری است. به بهانه یاد دادن سواد، بچه را می زنیم و او را لت و پارش می کنیم. در اینجا دیگر گم می شود. دیگر هر چه می گردد در وجود خودش نمی تواند پیدا بکند که ما یک موقعی آدم کنجکاوی بودیم. به جای اینکه بیاییم روحیه حقیقت جویی بچه را تقویت بکنیم آن را از بین می بریم. دو نوع تربیت داریم: فرهنگ گرا و ساخت گرا فرهنگ گرا می خواهد ارزش های بیرونی را به او بدهد، ساخت گرا می گوید خودش دارد، این را از درون بپرورانید. مثل کاری که یک خراط می کند یک اسبی که روی دو پا بلند شده را از درون چوب بیرون می آورد. اسم این صنعت است و تربیت نیست. تربیت کاری است که باغبان انجام می دهد. می گوید من نور و آب و کود می خواهم، همه را فراهم می کند. خود یک درخت می شود، و هنر های خودش را نشان می دهد. آدم وسوسه می شود که هنرهای خودش را در جان این الوار بریزد، ولی وقتی باغبان باشی شرایط را فراهم می کنی که هنرهای ذاتی خودش را به نمایش بگذارد. 🔷تفاوت بین مدیریت و رهبری در فرهنگ اسلامی همین است، همه برای کشور شاه می خواهند، ولی مسئله ی آقا ولایت است. در یکی از دهات ها آقا رفته بود سر بزند، پیرمرد گفت شما خیلی خوب هستید، ولی مملکت شاه می خواهد! ولی فقیه باغبان است و باید تربیت را بفهمد و اگر تنها فقیه باشد و تربیت را لحاظ نکند با مشکلات جدی مواجه خواهیم شد. هر دو ولی فقیه که تا الان داشتیم به معنای واقعی کلمه باغبان بودند؛ و تربیت را به جد می فهمیدند. 📌 eitaa.com/fvtt_ir‌
هدایت شده از 
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۷ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 در ادامه چند نفر از طلاب بر اهمیت اینکه چه ماموریتی توسط طلاب انتخاب شود و سطح آن چه میزان باشد تاکید کردند که استاد با تایید این سخن فرمودند: «من موافقم که ما در واقع مسئله های مان از گره های سرنوشت ساز باید شروع شود، بسم الله. خود همین را در یک فضایی که یک غنای تحلیلی اطلاعاتی دارد می توانید ابعادش را به درستی تشخیص بدهید. اگر آن محیط را فراهم کنید آن مسئله ها به تدریج خود را نشان می‌دهد. بعد از آن نمی توانید به مسأله‌های درجسۀ پنجم بپردازید. مورد شماتت قرار خواهید گرفت.» استاد از طلاب خواستند که خود همین می تواند یک مطالبه ای از خود شما باشد، فضایی در همین جا درست کنید که اطلاعات و مسئله های در سطوح بالا و هیجان مسئولیتی بالا بیاید و مطرح شود و در چنین فضایی است که مسئله های اصلی کشور را می توان مطرح کرد. و فرمودند: «من سال ها است که به طلبه ها می گویم که اگر خودتان بسم الله بگویید می شود یک چنین فضایی برایتان فراهم کرد ولی باید خیز بردارید و پای تلاش جهت برآوردن این نیاز بایستید.» 🔷 سپس مطالبه داشتند که تعدادی از این مسائل که در سطح گره های جدی نهضت اسلامی است مطرح شود. استاد بعد از بیان اینکه باید مسئله هایی که طلاب دردمند دنبال حل آن می افتند در سطح باشند، فرمودند: «خود مجموعه ما احساسش این است که موارد متعددی از این مسأله‌های تمدنی را شناسایی کرده و بعضی ها را هم ورود کرده است.» و سپس به دو نمونه از این مسائل اشاره فرمودند: 1⃣ ما به خاطر هم حضور و زندگی در دانشگاه و هم به خاطر این که از این جا دانشگاه را رصد کردیم یکی از مسئله هایی که متوجه شدیم این بود که ما در ایده ی دانشگاه خودمان نبوده ایم و نیستیم. این چیزی که الان به عنوان دانشگاه در کشور ما است غیر بومی و غیر دینی است (نه ملی است و نه آیینی). مراد صرفاً دانشگاه علوم انسانی نیست، کلا دانشگاه در ایده ای تعریف شده که به اندیشه و اقلیم ما تعلق ندارد. انبوهی از دانایی پشت ایده دانشگاه است که به ما ربطی ندارد. ما شروع کردیم با این مسئله درگیر شدن. حضورمان در دانشگاه در واقع و به صورت بنیادین به خاطر این بود. این که کادر تربیت کنیم و فرهنگسازی کنیم و ... سالاد کار بود. رفتیم درگیر شدیم دیدیم که این معضل یک مقدار رستم تشریف دارد. خود این فهم برای ما بسیار مغتنم بود. حالا دورخیز کردیم، ولی ول کن قضیه نیستیم. حرف من این بود که اگر من فرزند امام خمینی هستم من حق ندارم بروم دانشگاه صرفا منبر بروم و یا بروم صرفا یک گروه مطالعات نهج البلاغه راه بیندازیم. علت ایجاد حوزه دانشجویی هم این بود که تمرین کنیم که آیا می‌توانیم در محیط خودمان یک دانشگاه بزنیم. ما رفتیم درس های حوزه را آن جا تدریس کردیم و بنای بر توسعۀ کار داشتیم. پس از مقداری کلنجار رفتین با موضوع متوجه دشواری کار و نارسایی فکری و نیرویی برای این عملیات شدیم. الآن با درد فراوان در حال دورخیز برای خیز دوباره به سمت مسأله هستیم. باید هجمه در این فضا را زنده نگه بداریم. باید نیرو جذب بکنیم یک دفعه می بینیم صد نفر هستیم داریم به ویرایشهای اساسی در این باب فکر می کنیم. مسئله ما نباید چیزی کمتر از این باشد ولو خیلی‌ها از نفس افتاده باشند و دیگر روزنۀ امیدی هم نبینند. ما اگر با متانت و حوصلۀ کامل به تعداد قابل توجهی از حوزویان مستعد بیاموزیم که به این مسأله فکر کنند و برایش نقشه بکشند و این درد را وارد خونشان کنیم، آخرش کار خودشان را می کنند. 2⃣ یک ماموریت دیگر که ساعت های زیادی برای آن وقت گذاشته‌ایم، یک گروهی هم پای آن هستند؛ مقوله گفتمان سازی مکتب امام است. چند ساعت باید در این زمینه حرف بزنم که شما بتوانید تشخیص بدهید که چه دارد گفته میشود و تایید بکنید که ضریب اهمیت راهبردی آن خیلی بالا است. اگر کسی به طور حرفه ای وارد این فضا بشود فضا او را می بلعد و باید برود به صورت حرفه ای در این فضا کار بکند. تردید ندارم که این یکی از ماموریت هایی است که سرنوشت کشور را عوض می کند. استاد فرمودند: مکتب امام باید برای تان تقریر شود. دارایی ها و ویژگی های مکتب امام و نسبت امام با مکتب امام توضیح داده بشود که گفتمان چیست و اقتدار گفتمان چیست بعد پیوند این دو تا گفتمان مکتب امام چه می شود و با این چه کار می شود کرد؟ بعد بر اساس همین می شود تحلیل کرد که علت شکست ها و کندی ها و تشتت ها این است که مکتب امام را گفتمان نکردیم. توضیح معرفی این ماموریت ها طول می کشد. 3⃣ حکمت عملی را گروهی درگاه تولید علوم انسانی اسلامی می دانند. ما در موسسه یک مجموعه حرفه ای ۷ نفره درست کردیم. @fvtt_ir
هدایت شده از 
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۱۴ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 در ادامه یکی دیگر از برادران فرمودند «اگر مدام در حال رفت و برگشت برای حل این مسائل باشیم، نحوه خواندن دروس حوزوی ما می تواند تغییر پیدا بکند. مثلا روی ادبیات و متن خوانی می گفتیم روی یکی از آثار امام بیاوریم و فقه و ... هم به همین شکل. ☑️ حجت الاسلام فلاح ناظر به این بیان فرمودند: «به نظرم چیزی که می فرمایید منتفی نیست و درست است. فقط یک قاعده ای اینجا وجود دارد آن هم این که نظام آموزشی مطلوب تان هنوز مشخص نیست. لذا این نظام آموزشی که دارد به شما پیشنهاد می شود دور نیاندازید، باید به آن ملتزم بشوید البته بعلاوه ها و ویرایش هایی بزنید ولی باید مراقب بود که این را دور نیاندازید. اگر بتوانید مسئله دار تحصیل بکنید تحصیل تان خیلی سمت و سو دار می شود. مثلا شخصی برای شیعه کردن یکی از کشورهای آفریقایی در حوزه هت از کجا این ماموریت آمده کار ندارم، ولی اگر به این تصمیم رسیده باشد؛ الان من این جا که هستم چطوری درس می خوانم؟ احتمالا تا اجتهاد می روم و باید هم بروم ولی اطلاعاتی که جمع می کنم کارهایی که می کنم همه سمت و سو پیدا می کند. اگر من ناظر به اقدام عینی، روی یک مسئله ای از مسائل کلان انقلاب متمرکز بشوم احتمالا خیلی من را جمع و جور خواهد کرد؛ البته عنوان کلی انقلاب فکر نمی کنم اینقدر توان روشنگری داشته باشد؛ باید حتما ناظر به یک مسئله کلان و عینی باشد. 🔹 فضای آگاهی که در جلسه ی قبل به آن اشاره کردیم را ما احتیاج داریم. یک نمونه اگر پیش بیاید آدم احساس می کند که همین که مسئله ها را بتوانم ببینم خیلی تغییر ایجاد می کند، طبیعتا مسئله های تمدنی را آدم های عادی نمی توانند برای من و شما روایت بکنند باید با یک آدم های غیر عادی ارتباط بگیرید، این باید ها را به خودتان نمی گویید. 🔷 سپس یکی از عزیزان درخواست کردند که «معنای تمدن و تمدنی فکر کردن را یک مقدار توضیح بدهید» ☑️ استاد در توضیح اینگونه بیان کردند که «در تعریف تمدن گفته می شود شما وقتی می آیید در فضای کلان فکر می کنید وقتی سعی می کنید در افق همه فاکتور ها فکر بکنید در افق تمدنی هستید. تمدن‌سازی در شمار کلان‌ترین حوزه‌های اثرپذیری و اثرگذاری بشری است. در ارتکازات ما تمدن محصولی دامنه‌دار، زمان‌بر، کاملاً خارج از اندازه‌ها و اراده‌های فردی و عصارۀ تلاشهای طیف وسیعی از انسانها شمرده می‌شود.» 🔹 سپس حمایت رهبری انقلاب از مسئله حضور زنان محجبه در مسابقات بین المللی و کسب مدال را به عنوان یک مثال زدند و فرمودند: «مثلا شما دارید دختران محجبه می فرستید می روند در عرصه های بین المللی مقام ورزشی می گیرند، حجابشان را هم حفظ می کنند عفیفانه هم رفتار می کنند بر می گردند، شما دارید مرز می درید، یعنی این یک مسئله ی بزرگ تمدنی است. برای این که جهان غرب سال ها زحمت کشیده که بگوید اگر زن متدین باشد نمی تواند پیشرفت بکند. شما دارید می زنید این را منفجر می کنید. یعنی دارید گره هایی را از جلوی ذهن بشر بر می دارید. این قطعا یک مسئله ی تمدنی است. لذا اینکه زنان بروند در مسابقات بین المللی مدال بیاورند خیلی ارزش است. لذا می گوید حسنه بزرگی کردید کارتان ارزش تاریخی داشت. حضرت آقا می گوید جایگاه زن را شما در خانواده نمی دانید چیست، نمی دانید خانواده در جامعه جایگاهش کجا است، زن و خانواده از هم تفکیک ناپذیر هستند، لذا زن به خاطر تفکیک ناپذیری از خانواده جایگاهش در جامعه جایگاه فوق العاده حساسی است. بسیار مهم است که زن ها یتان دارند به چه فکر می کنند به چه کاری مشغول هستند، به خاطر این دست تحلیل ها، حضرت اقا در مورد زن و تمدن یک تحلیلی دارد. بر اساس همین نگاه پایه ای که دارد می گوید جهان غرب با این رفتاری که دارد نشان می دهد از ناحیه ی زن و خانواده فرو خواهد ریخت. بایستید تماشا بکنید. جهان غرب در یک گرانیگاه تمدنی دارد به شدت از خودش ضعف نشان می دهد و آن هم زن و خانواده است، یک سیاه چاله درست می شود کل تمدن را می مکد. بعد می گوید این جا ما نقطه امتیاز درایم اینجا حرف داری، خیلی جلو هستیم. در این فضا ایشان می گوید این که زن مسلمان برود با حجاب، بدون هیچ گونه حاشیه برود مقام بگیرد، به این پیکر بد بخت کوفته دو تا مشت و لگد می زند. یک دفعه زن هایشان شکه می شوند، که چرا ما را برای این که ورزشکار بشویم لخت می کنید؟» 📌 @fvtt_ir
هدایت شده از 
✅ تأکید حضرت بر بیان مسائل عرفانی 🔸يكى از آقايان مى‌گفت كه ظاهراً مرحوم آقا شيخ محمد بهارى اسم يك كسى آمد، گفت: عادل كافرى است. گفتيم: خوب، عادل است يعنى چه؟ كافر است يعنى چه؟ گفت: اما عادل است، براى اينكه روى موازين عمل مى‌كند؛ هيچ معصيت نمى‌كند؛ اما كافر است، براى اينكه آن خدايى كه او مى‌پسندد، خدا نيست، آنكه او مى‌پرستد اصلًا خدا نيست... 🔹عمده نظر من به اين است كه حيف است يك دسته‌اى از اهل علم كه مردم صالح و خوبى هستند، اينها محروم بمانند از يك مسائلى. 🔸ما كه آمديم قم، مرحوم آقا ميرزا على اكبر حكيم ـ خدا رحمتش كند ـ در قم بود؛ وقتى كه حوزه علميه قم تأسيس شد، يكى از مقدّسين ـ آن هم خدا رحمتش كند ـ گفته بود: ببين اسلام به كجا رسيده است كه درِ خانه آقا ميرزا على اكبر باز شد! 🔹علما مى‌رفتند آنجا درس مى‌خواندند. مرحوم آقاى [سید محمد تقی] خوانسارى، مرحوم آقاى اشراقى، اين آقاى [سید احمد] خوانسارى، اينها مى‌رفتند پيش آقا ميرزا على اكبر درس مى‌خواندند؛ آن آقا گفته بود كه ببين اسلام به كجا رسيده است كه درِ خانه ميرزا على اكبر باز شد! و حال آنكه خيلى مرد صالحى بود؛ و بعد از اينكه ايشان فوت شده بود، گوينده‌شان در منبر گفته بود كه من خودم ديدم قرآن مى‌خواند! مرحوم آقاى شاه‌آبادى ناراحت شده بود از اينكه اين آقا گفته است كه من‌ ديدم قرآن مى‌خواند آقا ميرزا على اكبر. 🔸 در هر صورت اين سوء ظنها، و اين جداكردنِ [يك عده‌] خودشان را از يك خيراتى، اين موجب تأثر است كه يك حوزه‌اى از يك خيراتى كه هست، محروم بماند؛ حتى از فلسفه كه يك امر عادى است، تا برسد به آن مسائل ديگر. 🔹و عمده اين است كه به مطلب يكديگر نرسيده‌اند؛ چون نرسيده‌اند، اين صحبتها پيش آمده؛ اگر برسند به مطلب يكديگر، نزاعى در كار نيست. ... اين نمى‌داند او چه مى‌گويد، انكار مى‌كند... 🔸 اين عرفا و شعراى عارف مسلك، و فلاسفه هم، همه يك مطلب مى‌گويند؛ مطالب مختلفه نيست. تعبيرات مختلفه است، زبانهاى مختلفه. زبان شعر، خودش يك زبانى است. حافظ، زبان خاصى دارد. همان مسائل را مى‌گويد كه آنها مى‌گويند؛ اما با يك زبان ديگرى. زبانهاى مختلف است و نبايد از اين بركات مردم را دور كرد، بايد مردم را به اين سفره پهن الهى كه قرآن و سنت و ادعيه باشد، دعوت كرد؛ تا هر كس به اندازه خودش استفاده بكند. 🔹اين مقدمه بود براى همه مسائلى كه بعدها هم اگر پيش بيايد و عمرى باشد كه اگر ما هم يک وقتى يك احتمال داديم، نگوييد كه اين تعبيرات را شما آورديد دوباره در ميدان، مثلًا دوباره عرفا. خير، بايد بيايد! 🔸مرحوم آقاى شاه‌آبادى رحمه‌الله براى عده‌اى از كاسبها [كه‌] مى‌آمدند آنجا، مسائل را همان طورى كه براى همه مى‌گفت، براى آنها هم مى‌گفت. من به ايشان عرض كردم: آخر اينها [كه سنخيتى ندارند!]» گفت: «بگذار اين كفريات به گوششان بخورد! 🔹خوب، ما يك چنين اشخاصى داشتيم؛ حالا به سليقه من درست در نمى‌آيد كه نمى‌شود گفت كه اينها اشتباهات است. 📚 ، تفسیر سوره حمد @fvtt_ir