9️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد 🔺گاهی از اوقات با برخی از دقت های فلسفه ی علمی، شاید کسانی معتقد باشند که کلام یک دانش مستقل به آن معنا نیست. به خاطر موضوع گسترده و اینکه روش ویژه ای ندارد. 👈اگر کلام را دانش حساب کردیم، یک دانش بسیار گشاده است. 🔸یعنی همه ی موضوعات را می گیرد و همه ی روش ها را می پذیرد و به لحاظ تاریخی می بینید، وقتی فخر راضی و خواجه نصیر الدین طوسی بحث های کلامی مطرح می کنند، سیل مباحث فلسفی را روانه ی کلام می کنند. چون کلام، یک جبهه ی خاصی را نمی گیرد تا بگوید که شما نیایید. ⚠️این نکته باعث شده که مباحث فلسفی به طرف کلام سرریز بشود. اما این نباید داد متکلم را دربیاورد که چرا شما بحث های فلسفی را وارد کرده اید. چون اصلا کلام روش خاص و ویژه ای را متعهد نیست. فقط یک هدف دارد و موضوعاتش هم مشخص است و باهر روشی که بتواند این معنا را تثبیت می کند. 🔹بعد از صدر المتألهین هم با یک اثر کلامی برخورد می کنیم مانند شوارق الارهام که مجددا یک بار دیگر محصولات فلسفی که در حکمت صدرا به آن دست پیدا کردند مجددا سرریز شد به فضای کلامی و بلکه خیلی از بخش ها هم سرریز نشده و مشاهده می کنم خیلی از متکلمین امروز این کار را می کنند و کار درستی است. 🔸چون هدف ما تثبیت گزاره های دینی است و بسیاری از مباحثی را که صدرالمتألهین در آن بزنگاه ها و جاهای بسیار سخت راه حل هایی که ایشان ارائه کرده در فضای کلام وارد می شود و هیچ عیبی هم ندارد. 🔺همین معنا در ارتباط با روش های کشفی و شهودی است. 🔸کتاب بدایة المعارف را همه ی دوستان به عنوان کلام خوانده اند. 🔹آن بخشی را که راجع به تحریف قرآن مطرح است، چندین راه برای فضای تحریف قرآن مطرح است. یکی از استفاده هایی که مؤلف این کتاب کرد ه است به واسطه ی همین کشفی بود که برای کربلایی کاظم ساروقی پیش آمده بود. 🔸این آقا در زمان آیت الله بروجردی بود و بسیاری از علمای ما ایشان را دیدند. ایشان با اینکه بی سواد بودند، قسمت هایی از لمعه را نشانشان می دادند و می گفتند که کجا آیه است؟ بعد تمام قرآن را یکبار از ایشان دیدند و همین قرآنی هست که ما الان داریم. نمی خواهم بگویم که این روش درست است یا غلط است ولی متکلم اجازه دارد از این روش استفاده بکند. 👈متکلم مجاز است از انواع دانش های تجربی و علوم روز و امثال این ها برای تثبیت عقاید دینی یا احتمال صحت این ها استفاده کند. 🔹لذا همیشه فضای کلامی از یک جهت باید بگوییم که یک علم تابع است یعنی همیشه محصول های دانش های دیگر در کلام سرریز می‌شود و موجب پیشرفت کلام خواهد شد و متکلم و کلام از حیث اینکه از این روش ها را دارد استفاده می کند، هیچ استبعادی برای او ندارد؛ چون روش خاصی را مقید نیست، موضوع خاصی را مقید نیست، هدفش دفاع از دین است به انحاء گوناگون، لذا از همه این روش ها استفاده خواهد کرد. 🔸فضای کلام با فضای فلسفه کاملا از همدیگر جداست لذا در مثلاً همین سیر اندیشه اسلامی، روند تاریخی کلام و روند تاریخی فلسفه کاملاً از هم مجزا بوده یعنی در کنار فلاسفه ی اسلامی که تا صدرالمتالهین و تابعان صدرا آمده‌اند، متکلمین هم در جای خودشان آمدند؛ بله این ها استفاده ها و تعاطی ها فراوانی با همدیگر دارند ⚠️اما هیچ وقت فلسفه، کلام نمی شود و هیچ وقت هم کلام فلسفه نمی شود 👈ولو تمام گزاره های فلسفی بیاید در کلام حضور پیدا کند، کلام فلسفه نمی شود. چنانچه اگر مدعیاتی که در کلام مطرح است، این ادعاها را هم فیلسوف به آن برسد و مطرح بکند هرگز فلسفه، کلام نخواهد شد. ❇️راه فلسفه، راه فلسفه است و راه کلام با آن متفاوت است. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac