💠 💠 💢بخش 4️⃣1️⃣ 🌐 هستی شناسی و امور عامه در فلسفه مشاء 🌐 وجود و ماهیت 🔘 معنای وجود 🔺 فارابی نخستین کسی است که به تحلیل زبانی واژه های وجود و موجود پرداخته است. 🔘 بررسی لغوی موجود توسط فارابی 🔺 او گفته است: واژه موجود در زبان عربی از وجود و وجدان (به معنای یافتن) اشتقاق یافته و به دو صورت مطلق و مقید به کار می رفته است. 🔺 فارابی به کاربرد دیگری اشاره کرده است. واژه موجود به جای واژه هایی در زبان های فارسی، یونانی، سُریانی و سُغدی به کار رفته است که آن واژه ها در آن زبان ها بر دو معنا دلالت می کردند. 1. دلالت بر هر یک از اشیاء، 2. دلالت بر رابطه خبر یا مبتدا 🔺 واژه های «هست» در فارسی «استین» در یونانی این دو کاربرد را دارند، ولی در زبان عربی واژه ای برای بیان این دو کاربرد اختصاص نیافته بود و هنگامی که مترجمان عربی متون فلسفی و منطقی، جایگزینی برای واژه «استین» یونانی و «هست» فارسی در زبان عربی نیافتند، برخی از آنها واژه «هو» را به جای آن به کار بردند و مصدر جعلی هویت را از آن ساختند و برخی دیگر واژه «موجود» را به جای آن به کار بردند و به جای مصدر جعلی هویت، واژه «وجود» را گذاشتند. 🔘 موجود مشتق نیست! 🔺 از آنجا که در زبان عربی موجود در اصل مشتق بوده، تصور شده موجود در کاربرد جدیدش نیز بر قیام وجود به یک موضوع دلالت می کند. پس گویا وجود مانند عرضی است که در یک موضوع تحقق می یابد، ولی این تصور درست نیست. 🔺 این واژه در این کاربرد اصلاً مشتق نیست و دقیقاً به معنای «هست» فارسی و «استین» یونانی است. 🔘 معنای اصطلاحی واژه موجود 🔺 واژه موجود در دو معنا به کار رفته است: 1. موجود به معنای شیء، 2. موجود به معنای رابطه محمول با موضوع جمله. 🔘 تفکیک وجود محمولی و وجود رابط 🔺 وجود محمولی، وجودی است دارای معنای اسمی و مستقل که چون می تواند بر موضوعی حمل گردد، وجود معمولی نامیده شده است؛ اما وجود رابط گرچه به صورت اسم یا کلمه ظاهر می شود، در واقع از سنخ ادات و حروف است و معنای مستقل ندارد و از این رو نمی تواند محمول قرار گیرد. 🔺 وجود در وجود محمولی معنایی مستقل، و در وجود رابط معنایی ربطی و حرفی از قبیل اشتراک در لفظ است. 🔘 معنای وجود در فلسفه 🔺 آن معنایی که از موجود بما هو موجود در تعریف فلسفه اولی و موضوع آن قصد می شود، معنای محمولی موجود است و اقسام و احکامی که برای موجود ذکر می گردد، به وجود محمولی بازمی گردد. 🔘بداهت مفهومی وجود 🔺 فیلسوفان مشائی مفهوم وجود را مفهومی بدیهی می دانند. هر مفهوم یا تصوری که بدیهی نباشد، برای معلوم شدن باید تعریف شود و در تعریف هر تصور، از تصوری عام تر که جنس معرّف یا به منزله جنس آن است، استفاده می شود. مفهوم وجود یکی از عام ترین مفهوم هاست و تصوری وجود ندارد که از آن عام تر باشد از این رو، تصور وجود تعریف ناپذیر است. 🔺 آنچه در مقام تعریف وجود ذکر شده، تعریف حقیقی نخواهد بود و می توان آن را تعریف های تنبیهی یا شرحُ الاسمی دانست. 📚 منبع: کتاب حکمت مشاء ص 81_84 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac