💠 💠 💢بخش 4️⃣2️⃣ 🌐 اقسام ماهیت (نوع، جنس و فصل) 🔘 تعریف ماهیت 🔺 آن چیزی است که در چاسخ به پرسش ماهو گفته می شود و حد شیء است. حد از مفاهیم کلیِ جنس و فصل تشکیل می شود و امور شخصی و فردی حد به این معنا ندارد، منظور از ماهیت در مباحث فلسفی ماهیت کلی است. ماهیت کلی یا نوع است یا جنس است یا فصل. 🔘 ماهیت نوعیه 🔺 ماهیت نوعیه همان ماهیت مطلق است که همه حقیقت شیء را دربرمی گیرد. آن ماهیتی که هم در خارج و هم در ذهن دارای تحصل کامل است، ماهیت نوعیه است. 🔘 ماهیت جنسی 🔺 آن معنای ذاتی است که بر افراد کثیری که اختلاف نوعی دارند، حمل می شود. آن جزء ذاتی ای که مشترک بین انواع متعدد است، جنس نامیده می شود. 🔘 فصل 🔺 آن معنای ذاتی است که به نوع معیّنی اختصاص دارد و به دیگر سخن، جزء مقوم نوع که مختص همان نوع باشد. 🔘 جنس و ماده، فصل و صورت 🔺 جنس و فصل اجزای عقلی و ذهنی ماهیت نوعیه هستند. به ازای جنس و فصل، ماده و صورت قرار دارند که اجزای ماهیت خارجی اند. 🔘 جنس و ماده 🔺 حقیقت واحدی اند که به دو اعتبار متفاوت ملاحظه شده اند. جنس اعتبار لابشرط یک معناست و ماده اعتبار بشرط لا. منظور از اینکه معنای جنسی معنای لابشرط است، آن است که این معنا، مثلاً معنای جنسی جسم در مقایسه با فصل های گوناگونی که ممکن است بپذیرد، لابشرط باشد. مثلاً بگوییم جسم جوهری است که دارای طول و عرض و عمق است و در خصوص چیزهای دیگر مانند جمادیت، نمو و حیات لابشرط است؛ یعنی آن امور نه نفی می شوند و نه وضع. اما اگر همین معنا به صورت بشرط لا ملاحظه گردد، آنگاه خود یک ماهیت تام خواهد بود و بر اموری که مقارن آن هستند، غیرقابل حمل خواهد شد. در مثال فوق، اگر جسم را به شرط لا اخذ کنیم، بدان معنا است که معنای جسم در خصوص افزوده شدن جمادیت، حیات و نمو، بشرط لا است. 🔺 جسم به معنای جوهری است که فقط دارای طول، عرض و عمق است و بس. جسم به این معنا و با این اعتبار، ماده است. تفاوت دو اعتبار لا بشرطی و بشرط لایی، سبب جواز حمل معنای جنسی بر نوع مشمل بر آن، و عدم جواز حمل ماده بر کل مرکب از ماده و صورت است. برای نمونه، هنگامی که جسم به شرط لا اعتبار می شود (و در این صورت ماده است) قابل حمل بر انسان نیست، بلکه جسم با این اعتبار ماهیت تام و متمایز از انسان است، ولی هنگامی که معنای جسم به نحو لابشرط اعتبار می شود (در این صورت جنس است) قابل حمل بر انسان خواهد بود. 🔘 تفاوت صورت و فصل 🔺 تفاوت اعتبار بشرط لایی و لابشرطی درباره یک معنا سبب تمایز صورت و فصل نیز می شود. اگر ناطق را به گونه ای در نظر بگیریم که قابل حمل بر انسان و مقارنات دیگرش نباشد (یعنی آن را بشرط لا اعتبار کنیم) ماهیت تام و صورت خواهد بود، ولی اگر آن را لابشرط اعتبار کنیم که بر انسان و مقارنات دیگرش قابل حمل باشد، فصل خواهد بود. 🔺 تفاوت دیگر آن که ماده که در خارج وجود دارد، جزء ماهیت مرکب (نوع) و از این رو، علت آن و لذات مقدّم بر آن است؛ برخلاف جنس که با وجود انواعش موجود می گردد و از این رو، مؤخر از نوع است. 🔺 منظور از لابشرط بودن معنای جنسی، تعیّن نداشتن و مبهم بودن آن است. معنای جنسی به گونه ای است که انسان با تصور آن، به معنای خاصی راه نمی یابد و همچنان منتظر می ماند تا با التفات به متمّمی، معنای محصلی از آن دریابد. 🔘 ابهام داشتن جنس هم در معنا هم در وجود 🔺 منظور از ابهام معنای جنسی، ابهم و عدم تعین معنای ماهوی آن است، ولی افزون بر ابهام در معنا و ماهیت، ابهام وجودی نیز منظور ابن سیناست؛ یعنی جنس تا وقتی فصلی به آن نپیوسته باشد، هیچ فعلیتی ندارد و حتی در ذهن از کینونت عقلی و فعلیت ذهنی بی بهره است. 📚 منبع: کتاب حکمت مشاء ص 126_129 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac