💠
#حکمت_مشاء
💠
#استاد_کردفیروزجائی
💢بخش 5️⃣2️⃣
🌐 اقسام ماهیت
🔘 اقسام ماهیت
🔺 ابن سینا با استفاده از ویژگی جنس، یعنی ابهام معنایی و وجودی، اتحاد جنس و فصل و تشکیل ماهیت نوعی واحد را توضیح می دهد.
🔘 نحوه تشکیل نوع از جنس و فصل
🔺 مسئله این بود که جنس و فصل چگونه با هم یگانه می شوند و شیء متحصل واحد، یعنی نوع از آنها تکوّن می یابد.
🔘 پاسخ ابن سینا
🔺 اگر جنس و فصل دو حقیقت متمایز و متفاوت باشند، واقعاً در رفع و محو این تمایز مشکل وجود خواهد داشت. هنر ابن سینا در اینجا آن است که تمایز واقعی میان جنس و فصل را برمی دارد و فقط تمایزی تحلیلی و اعتباری مطرح می کند. جنس به گونه ای تحلیل می شود که پذیرای فصل است و فصل به چیزی می پیوندد که در ذات آن پذیرفتن فصل تعبیه شده بود.
🔺 اتحاد جنس و فصل، اتحاد دو امری است که از ابتدا باید به یکدیگر ملحق شوند و به سخن دقیق تر، اتحاد دو امری است که یکی قوه دیگری بوده است؛ یعنی عین همدیگرند.
🔺 معنای واحدی در میان است که می تواند چند چیز باشد؛ مانند معنای واحد مقدار که می تواند سطح، خط یا حجم باشد. آن معنای واحد، وجودی غیر از وجود آن معانی متعدد ندارد، بلکه به وجود آنها موجود است؛ یعنی مقدار همواره یا خط است یا سطح است یا حجم. اما ذهن انسان می تواند خود مقدار را بدون تعین خطی، سطحی و حجمی ملاحظه کند و آن را به عنوان چیزی که قابل تقسیم به اجزای مساوی است، در نظر بگیرد. این معنا در صورتی جنس خواهد بود که به نحو لابشرط، یعنی نامتعین و مبهم ملاحظه شود.
🔺 ذهن در مرتبه بعد درصدد برمی آید آن را تحصل بخشد و متعین کند. بدین مقصود، معنای دیگری به آن می افزاید، ولی منظور از افزودن معنای دیگر در اینجا، آن نیست که معنایی که متمایز از معنای مبهم قبلی و خارج از آن است به آن افزوده شود.
🔘 تغایر ذهنی جنس و فصل
🔺 تغایر معنایی والحاق یکی به دیگری حاصل تحلیل ذهنی و تأمل عقلی است. ذهن آنچه را یک بار به طور مبهم و نامتعین و به نحو لابشرط اعتبار کرده بود در ملاحظه و اعتبار جدیدی تعین می بخشد و تحصیل می کند. این اعتبار جدید، در واقع بر روی همان معنای مبهم پیشین صورت می گیرد نه آنکه واقعاً و در خارج معنای جدیدی به معنای مبهم قبلی ضمیمه گردد.
🔺 تغایر جنس و فصل، تغایر دو جزء متمایز خارجی نیست، بلکه تغایر دو اعتبار و مفهوم ذهنی است و همین تغایر اعتباری و مفهومی تأمین کنندۀ تغایر مورد نیاز در حمل است؛ همان گونه که اتحاد حقیقی خارج از ظرف اعتبار، تأمین کنندۀ اتحاد مورد نیاز در حمل است.
🔘 خلاصه
🔺 وحدت نوع مرکب از جنس و فصل، ناشی از حقیقت جنس و فصل و چگونگی ترکیب آنهاست: جنس، حقیقتی مبهم و نامتحصل است، از این رو، نمی توان حتی با اشارۀ عقلی به آن اشاره کرد و با پیوستن فصل به آن، ابهام و عدم تحصل آن برطرف می شود. اما فصل، معنای جداگانه و دیگری نیست که به آن ملحق شود، بلکه وجه تحصّل و تعین همان چیزی است که جنس، وجه ابهام و عدم تحصل آن بوده است. بدین ترتیب، جنس و فصل از همان ابتدا به گونه ای اعتبار شده اند که به هم پیوستن آنها و تشکیل ماهیت واحد، مقتضای حقیقت آنهاست و مشکلی در میان نیست.
📚 منبع: کتاب حکمت مشاء ص 130_132
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗
http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac