💠 💠 💢بخش 6️⃣2️⃣ 🌐 ملاک های فصلیت فصل و عدم اندراج آنها تحت مقولات 🔺 جنس معنایی مبهم و نامتحصل است که با افزوده شدن فصل به آن از ابهام بیرون می آید و متعین و متحصل می شود. فصل آن معنایی است که جنس بر همه مصادیق آن صدق می کند و پیوستن این معنا به جنس سبب تنویع جنس می گردد. تشخیص فصل کار دشواری است البته می توان معیارهایی برای فصل به دست داد که در بعضی موارد ممکن است در تشخیص فصل بر اساس این معیارها کامیاب بود. 🔘 معیار های فصل بودن در دیدگاه ابن سینا 🔺 1) آن معنا با افزوده شدن به جنس، آن را تقسیم کند. 2) اقسام به وجود آمده متعین بوده، تبدّل ناپذیر باشند؛ یعنی ممکن نباشد مصداقی که حیوان ناطق بود، حیوان غیرناطق گردد یا حیوان ناطق، حیوان غیر ناطق گردد. 3) قسم ثبوتی یا هر دو طرف (اگر هر دو طرف فصل باشند) بی واسطه عارض بر جنس شوند. 4) آن معنا که عارض بر جنس می شود و آن را تقسیم می کند، از جهت صورت جنس، عارض شده باشد نه از جهت ماده. برای مثال، عروض مذکر یا مؤنث بودن بر حیوان، از جهت ماده حیوان است نه از جهت صورت حیوان. 🔺 این شرایط نشانه فصل بودن یک معناست؛ گرچه ممکن است معنایی پیدا شود که با داشتن این شرایط باز هم فصل نباشد. 🔘 اندراج فصول تحت مقولات 🔺 هر نوع با فصل از انواع دیگری که تحت آن جنس قرار دارند، متمایز می گردد. هر فصل ی یکی از عام ترین محمولات، یعنی مقوله است و از این رو، با هیچ معنای دیگری جنس مشترک ندارد تا به وسیله فصل دیگری از آن متمایز گردد، و یا معنایی است که تحت یکی از عام ترین محمولات قرار می گیرد. 🔺 احتمال نخست نادرست است؛ زیرا فصل ها مختص به انواع اند از این رو، موجب تمایز انواع گوناگونی می شوند که در جنس مشترک اند. بنابراین، فصل ها مقوله نیستند و عمومیت اجناس عالیه را ندارند. 🔺 فصل معنایی است که تحت معانی عام تر قرار می گیرد. اما هر آنچه تحت معنای عام تری مندرج باشد، به وسیله فصلی که مختص آن است، از معانی دیگر مندرج در آن معنای عام تر، متمایز و جدا می گردد. پس هر فصلی نیازمند فصلی دیگر است که سبب تمایز آن گردد و بدین ترتیب، تسلسل نامتناهی فصل ها لازم می آید. 🔘 پاسخ ابن سینا 🔺 حمل ذاتی را از حمل عرضی تفکیک کرده، تمایز موضوع را از دیگر مشارکات در محمول ذاتی متوقف بر فصل می داند، ولی تمایز موضوع را از مشارکاتش در محمول عرضی به تمام ذات می پندارد و با حصول تمایز به تمام ذات نیازی به فصل نیست. 🔺 وقتی معنایی بر معنای دیگر حمل می شود و موضوع تحت محمول مندرج می گردد، یا محمول مقوّم ماهیت موضوع است یا چنین نیست. در قسم نخست، محمول ذاتی موضوع است و اگر این ذاتی اعم باشد، تمییز و جدا شدن موضوع از دیگر مشترکات در آن معنای اعم به وسیله معنای ذاتی دیگری حاصل می شود، اما در قسم دوم محمول ذاتی موضوع نیست، بلکه عرضی لازم آن است و اگر این معنای لازم اعم از این موضوع بوده، بر اشیای دیگری نیز قابل حمل باشد، تمایز آنها از یکدیگر نیازمند فصل نیست؛ چون این معنای عام، جزء مشترک ذات آنها و مقوم نیست تا نیازمند ممیزی ذاتی باشند، بلکه تمایز آنها به تمام ذات آنهاست. 🔺 اگر فصل تحت معنایی قرار گیرد و آن معنا برای آن فصل ذاتی اعم باشد، آن فصل باید به وسیله فصل دیگری از دیگر مشارکات در آن ذاتی اعم متمایز گردد، ولی اگر تحت معنای عام تری قرار گیرد و آن معنا خارج از ذات فصل باشد تمایز فصل از دیگر مشارکات در آن معنای اعم به تمام ذات است، نه به فصلی دیگر. 🔘 فصل ها مصادیق اجناس خودند 🔺 جنسی که به وسیله فصل یا فصولی تقسیم می شود، بر آن فصل یا فصول حمل می شود و این حمل از قبیل دوم یعنی حمل عرضی است؛ یعنی جنس یک نوع عرضی لازم فصل آن نوع است نه جزء ذات آن فصل. 🔺 بنابراین، تمایز فصل از دیگر مصادیق معنای عامی که بر فصل حمل می شود، به تمام ذات فصل و آن مصادیق دیگر است، نه وسیله فصلی دیگر. پس این طور نیست که هر فصلی نیازمند فصل دیگری باشد و تسلسل نامتناهی فصول لازم آید. هر مقوله ای به عنوان جنس عالی بر همه فصول همه انواعی که در ذیل آن مقوله مندرج اند، حمل می شود، اما نه به حمل ذاتی، بلکه به حمل عرضی. مثلاً در تعریف فصل های جوهر، جوهریت نهفته نیست؛ جوهریت لازم خارج از ذات آنهاست. 🔘 نفی تشکیک در ماهیت 🔺 مشائیان منکر تشکیک در ماهیت اند اما هیچ استدلال صریحی از آنها بر امتناع تشکیک در ماهیت در آثارشان مشاهده نمی شود. 🔺 امتناع تشکیک در ماهیت، امری بدیهی تلقی می شد و مخالف هم نداشت و از این رو، درصدد اثبات امتناع آن بر نیامده بودند. اما سهروردی که خود به تشکیک در ماهیت قائل است، استدلال هایی را به مشائیان نسبت داده که آنها در اثبات امتناع تشکیک در ماهیت ذکر کرده اند. 📚 منبع: کتاب حکمت مشاء ص 132_136 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac