✅ جلسه با طلاب دوره جامع حکمت و عرفان 📝 روش یاد بگیرید 🔷 🔷 بخش 5️⃣ 🔘 چند چیز دیگر را هم حسب این باب (مسیر طلبگی) باید توجه داشته باشد، آن چیست؟ روش یاد بگیرد. بیش از اینکه گمان کند که دارد محفوظات اضافه میکند که باید اضافه کند، بعضیها محفوظات را قبول ندارند، من معتقدم محفوظات خیلی اثر دارد، سرمایه است، شما در کار فلسفی مثلاً هر چه می خوانید اینها سرمایه است، سرمایه ی فکر کردنتان است، محفوظات یک چیز است، روشمند بودن یک چیز دیگر است، روش را یاد بگیرید، یک بنده خدایی بیست سال رفته درس یک کسی، به او گفتم روش این استاد چیست؟ چه کار می کند؟ مثلاً به این مسئله می رسد، به این دست بحثها میرسد چه کار می کند؟ می بینید خیلی خالی الذهن است؛ من طلبه هایی را دیدم، دو نفر بودند، با هم رفتند درس یک استاد، دو سال هم بیشتر نرفتند، تقریباً تمام زیر و بم کار آن استاد را بلد بودند، چرا؟ چون به دنبال شیوه بودند در عین اینکه درس می خواندند؛ بعضی آن قدر دنبال شیوه می گردند، دنبال درس خواندن نمی روند، آن را نمی گویم، آن نه، قبول ندارم، حالا که درس می خوانید، شیوه را هم یاد بگیرید. شیوه به آدم راه یاد می دهد، شما اگر یاد بگیرید مثلاً فلان شخص در این جور مسائل و این جور مشکلات، این راهها را باز می کند، این جوری فکر میکند، این جوری مطالعه می کند، این جوری بر مشکل در این مورد بخصوص فائق میشود، تا این را یاد گرفت، میتواند راحت بعد از یک مدت این را اجرا کند. عرض میکنم صاحب سبک و شیوه بشوید بعد از مدتی، آن قدری هم نباشد که شما را از درس بیندازد، تاکید میکنم، درس بخوانید، کنارش هم دنبال شیوه بگردید، بعد از مدتی می بینید راحت می توانید کار علمی بکنید. مثلاً شیوه ی تاریخی را شما میپسندید یا نه؟ چرا؟ چه کار باید کرد مثلاً؟ این یک چیز. شیوه تتبع را می پسندید؟ چرا؟ چه جوری؟ کجا؟ چقدر؟ تحقیق را چکار کنم؟ وضعیت فکرم چه جوری باید باشد؟ کجا باید خیز بردارم، فکر کنم؟ خود این سهم خواندنهای من چقدر است. ما طلبه هایی داریم که فقط رسائل و مکاسب را که خواند می گفت دیدم شمّ اجتهادی آمده، چه کار کرده ایشان که دیده شمّ اجتهادی آمده؟ حالا قدیم می گفتند یک لمعه می خواندند مجتهد می شدند، ما الان حتی رسائل، مکاسب می خوانیم احساس می کنیم هنوز آن نشد. این احساس را داریم. ولی چکار باید کرد، با چند شیوه می شود، مثلاً چجور می شود کل مکاسب را فائق بشوم، سه ـ چهار سال مکاسب باید بخوانیم، بسیار خوب، یک سال را با استاد خواندیم با فضای کتاب آشنا شدیم، اما بقیه اش را که نباید تابع استاد باشیم، نه اینکه استاد نباید بگوید؛ من معتقدم آن شیوه ای که علامه طباطبایی اجرا کرد درست است، حتی یک روز درس استاد رفتن را تعطیل نکرد، ولی کنارش یک کار هم کرد، تعبیری دارند که هر شب به هر جان کندنی بود مطلب را حل می کردم فردا می رفتم می دیدم استاد مطلب جدید ندارد. ماها باشیم میگویم خب مطلب جدیدی ندارد، پس خودم بخوانم، دیگر استاد نمیخواهد، علامه طباطبایی درس استادش را رفته ولی خودش مطلب را حل کرده. این یعنی یک شیوه پیدا کرده که علامه را علامه کرده. 🔵پیاده سازی: 🔴تهیه پست: 📌 موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac