.
✨﷽✨
🔅برهان و ایمان
✍نقدی بر دیدگاه آقای مصطفی ملکیان در باب برهانناپذیری متعلق ایمان
⬅️سخن آقای ملکیان:
↩شكی نيست كه اديان و مذاهب، مخصوصاً اديان و مذاهب ابراهيمی، برای ايمان ارزش قائلند؛ اگر چيزی بخواهد متعلق امر يا متعلق نهی واقع شود، بايد امر اختياری باشد. از طرفی، اگر كسی مطلبی را قبول نداشته باشد، و ديگری برای او، برهان بر آن مطلب بياورد و او نتواند در هيچيك از مقدمات برهان او تشكيك كند، در اين صورت اگر بخواهد بدان مطلب معتقد شود، از روی اختيار نيست، بلكه از روی جبر است. برهان اگر خدشه ناپذير باشد، نتيجهٔ برهان را شخص جبراً قبول میكند. در آنجا گزينش ميان رد و قبول ندارد. گزينش وقتي است كه برهان چندان مستحكم نباشد. پس براي اينكه چيزی فضليت داشته باشد، چارهای جز اين نيست كه استدلالی به نفع آن چيز، وجود نداشته باشد.
🔅پاسخ:
۱. تفکیک علم و پذیرش:
↩ایمان، همانگونه که آقای ملکیان میپذیرد، از مقولهٔ پذیرش است، نه صِرف علم و یقین. ارائهٔ برهان یقینآور برای یک مطلوب، ملازمهای با پذیرش آن مطلوب ندارد؛ برهان، علم آور است، نه پذیرشساز. به همین دلیل است که در آیه شریفه قرآن چنین آمده است که «جَحَدوا بِها واستَیقَنَتها أَنفُسُهُم». بر این اساس، پذیرش، برای کسی که دارای برهان است، جبری نیست.
۲. بیدقتی در فهم معنای اختیار و جبر
↩اگر اشکال فوق را نادیده بگیریم، باز هم برهانِ یقینآور، منافی اختیار در ایمان نیست. زیرا اختیار آنگاه منتفی میشود که عاملی غیر از مؤمن و خارج از مؤمن، در ایمانِ مؤمن دخالت کند، و مؤمن، شبیه کلنگی در دست انسان شود، که به ارادهٔ انسان، نه به ارادهٔ خودش، به زمین کوبیده میشود. حالآنکه ایمان مؤمن، محصول تصمیم و ارادهٔ خودش است، نه ارادهٔ شخص دیگر، و همین مقدار، کافی برای تحقق اختیار است.
۳. عدم امکان ایمان در فرض عدم برهان:
↩اگر بپذیریم که نمیتوان برای متعلق ایمان، برهان آورد، پس ایمان به یکی از دو طرف نقیض، مستلزم ترجیح بدون مرجّح است.
🆔
@ghafari_ir