.
✨﷽✨
مصباح یزدی و مسأله
#علوم_انسانی_اسلامی
#بخش_دوم
احمد زیدآبادی در نقد_غیرمنصفانهاش بر این نامگذاری، به سه نکته اشاره کرده است.
1⃣ شبههی «مغالطهی علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی مسلمانان»
نکتهی اول، عدم امکان وصف «اسلامی» برای «علوم انسانی» است. وی میگوید «علوم انسانی از نگاه اندیشمندان مسلمان» تعبیر معقولی است؛ ولی «علوم انسانی اسلامی» تعبیر معقولی نیست.
این اشکال، اختصاص به این شخص ندارد؛ تقریباً همهی مخالفان علوم انسانی اسلامی همچون دکتر پایا و دکتر سروش در ایران، چنین اشکالی را طرح کردهاند.
دکتر سروش، یکی از مدافعان این اشکال، در کتاب اوصاف پارسایان ص ۷۷-۷۹ میگوید:
«هنر اسلامی یعنی هنرِ کسی که مسلمان متعهد است و به ارزشهای دینی تعهد و بر معارف دینی تسلط دارد، همین و بس. هر چه از چنین هنرمندی زاده شود، هنر اسلامی است. هنر اسلامی چیز دیگری نیست. ... علوم اسلامی، علومی هستند که در دامن مسلمانهای مسلط بر معارف اسلامی و ملتزم به ارزشهای اسلامی میرویند، همین و بس، از فقه و تفسیر و اخلاق که بگذریم (که مأخوذ از متن وحی و معارف دینند) علم دیگری نداریم که بتوان آن را اسلامی (یعنی مأخوذ از وحی) دانست.»
2⃣ علامه مصباح یزدی به این اشکال توجه داشته و در کتاب رابطهی علم و دین ص ۱۶۸، این معنا از اسلامیشدن علوم انسانی را «معنای غیر حقیقی» و صرفاً مجازی انگاشته است.
آیا بهتر نبود که جناب زیدآبادی حداقل به کتاب در دسترس از علامه مصباح مراجعه میکرد و تلقی او از اسلامیشدن علوم انسانی را مورد نقد قرار میداد؟!
در فقرات آتی و به عنایت حضرت حق، به تبیین مقصود علامه مصباح یزدی از علوم انسانی اسلامی میپردازیم.
✍ سیداحمد غفاری
🆔
@ghafari_ir