مفرد مذکر غائب ✍ 👇 شهدا ابن‌السبیل نیستند که در ایستگاه دنیا منتظر مرکب باشند. شهادت، براق راهوار است و دنیا، براق راهزن. شهید رسیده است و ما همه نارسیم. در دنیای موازی، شهدا دنیازدگان مرده را به چالش مانکن دعوت می‌کنند تا در قهقهه‌ی مستانه‌شان به ما بیچارگان زان‌سو بخندند! با به جنگ رفته‌ایم و هندی‌کم را به مصاف جلوه‌های ویژه فرستاده‌ایم. خدمتی که به یادواره‌ی شهدا کرد، دینامیت به جنگ جهانی دوم نکرد! دل به دل راه دارد. این را همسران شهدا می‌فهمند که در لحظه‌ی شهادت همسر، هری دل‌شان می‌ریزد. صنعت پست و تلگراف و تلفن چه می‌فهمد تله‌پاتی چیست؟ از آن نامه‌هایی که باید «فقط لیلا بخواند» بسیار خوانده‌ایم؛ به برکت تلگرام و بقیه‌ی هم‌تیره‌های مجازی‌اش! به خانواده‌ی شهدا باید کرد اما نباید در زندگی آنها کشید. «همرزم شهید» یک برچسب نیست که دوره‌ی انقضا داشته باشد، اما خدا برای تضمین عاقبت‌به‌خیری به کسی چک سفیدامضا نمی‌دهد! آفرینش خدا دورریز ندارد و نیستی در کار او نیست. ضایعات دنیا در زباله‌دان تاریخ‌اند و فضولات عالم در آشغال‌دانی آتئیسم. ضایعات، آن‌هایند که گل‌شان خوب لگد نخورده و فضولات، آن‌ها هستند که سرشت‌شان به رشته‌ی دنیا پنبه شده. کارگزاران خدا همه کاهگل‌مال و پنبه‌زن‌اند. آن‌ها که به دنیا پا نداده‌اند، پاک رفته‌اند و آن‌ها که به دنیا رو زده‌اند، نارو خورده‌اند. شهدا جیفه‌ی دنیا را گذاشتند و گذشتند و ما در دنیا ماندیم و درماندیم. اگرچه در چشم ما ماضی بعید است اما ضمیر مفرد مذکر غایب نیست! ❣🌺❣🌹❣🌷