حاشیهنگاری ۳
گریزی بر زبان و ادبیات در حوزههای علمیه
سعید احمدی: از گرههای ذهنی من در آن روزها و روزگاری که سرگرم ادبیات عرب بودم، نامهایی بود که برخی از قدرقدرتها و قویشوکتهای صرف و نحو عربی داشتند؛ مثل ابنثعلب، ابنجنی، ابنوحشی و ابنبلبل. اگر آن دو_سهتای اولی را برمیگرداندم به فارسی، خیلی مؤدبانه و موقر درنمیآمد. بعدها فهمیدم چندان ربطی به جن و روباه و این چیزها ندارند؛ ولی موقع خواندن دیدگاههای ایشان، روحشان را اینطور احضار میکردم. اگر از جملات آنان چیزی نمیفهمیدم بیگمان زبان چنین روح حضوریافتهای هم برایم نامفهوم و نامتجانس بود. اکنون که فکرش را میکنم گره کور را در جای دیگر میبینم. زبان و ادبیات مثل نسلها نو میشود. گاهی ادبیات از زمانه هم سبقت میگیرد؛ ولی ساختار و شاکله آموزشی حوزههای علمیه، همواره کهنهگرایی بوده است؛ برای همین
البهجةالمرضیه و دیگر کتابهای آموزشی حوزه با همان زبان و ادبیات عهد دقیانوسی، همچنان تدریس میشوند. سالها وقت و عمر نازنین نوجوانان و جوانان بااستعداد، سر فهم زبان تلف میشود. مجلسی اگر
حلیة
المتقین
نوشت برای روزگار خودش بود.
معراجالسعاده ملا احمد نراقی ادبیات زمانه خودش را دارد. با صبحکمالله و مساکمالله بالخیر و العافیه صبح و عصر طلبهجماعت بهخیر نمیشود. «با این تقریب واضح است که اگر به نظر دقی ملاحظه کنیم، تکلم بهغیر لسان زمانه استهجان عرفی دارد». حوزه در باب زبان نهتنها روزآمد نیست، چند دهه عقبتر است.
🌱
@ghalamdar