نقدهایی قابل پذیرش، به جامعهی مداحان
روشنفکران دینی، از جمله ناقدان جامعهی مداحاناند، اما نقدهایی که بیان میکنند، متفاوتاند، گاه باعث ثمربخش شدن رسالت آنها، و گاه باعث از دست رفتن رسالتشان میشود؛ به بعضی از نقدهای قابل پذیرشِ آنها اشاره میکنم؛
1) برخی از روشنفکران، نسبت به «حسینِ گریه»، معترضاند، و معتقدند؛ باید در کنار حسین گریه، از «حسین حماسه» نیز سخن گفت، زیرا اگرچه حسین بنعلی، علیهماالسلام، قتیلالعبرات بود، اما «خون خدا» در رگهای جامعه هم بود و زنده کرد جامعهی مردهرا.
2) برخی از روشنفکران، نسبت به دفن حسینبنعلی در تاریخ، معترضاند و معتقدند؛ حسینبنعلی، باید برای انسانِ امروز، و منجی اسلام در عصر حاضر نیز باشد، زیرا حسین، وجهالله است و «تا خدا خداست نوبت اوست!».
3) برخی از روشنفکران، نسبت به حسینیانی که در مقابل شکستهشدن سنتهای پیامبر، سکوت میکند معترضاند، و معتقدند همهی حسینیانِ امروز، باید علیه سنتشکنیها، فریاد بکشند و همهی کسانی که شکستهشدن سنتهای نبوی را درون حاکمیت و جامعهی دینی میبینند اما سکوت میکنند، به فریادکشیدن بکشانند، همچنانکه حسینبنعلی در خطبهی منا، علما را به فریادکشیدن علیه حاکمانِ سنتشکن دعوت کرد؛ مداحان اهلبیت، هم خودشان باید علیه سنتشکنان؛ مخصوصا در سطح حاکمیت، فریاد بکشند و هم خواص را به فریادکشیدن بکشانند.
4) برخی از روشنفکران، نسبت به اینکه مراسمات عزاداری از تحت نظارت عالمان دینی بیرون بوده، و به تبع آن، تحریفات و انحرافات جدّی در آن راه یافته، معترضند، و معتقدند؛ مراسمات عزاداری، همچون مراسمات رسمیِ عبادی، نظیر اقامهی نماز و برگزاری حج، باید تحت نظارت عالمان دینی باشد تا همانند این مراسمات عبادی، انحرافات و تحریفات آن به حداقل برسد.
کوتاهسخناینکه؛ برخی روشنفکران دینی معتقدند؛ «حسین حماسه» را باید در بستر «حسین گریه» زنده کرد و عالمان دینی را به نظارتی حسینگونه بر رفتار هیئتها و دولتها واداشت تا قیامی در راستای احیای سنت پیامبر شکل بگیرد.
اینها همگی سخنان صحیحی است که همهی یاران حسینبنعلی، باید بدانند و خود را با آن بسازند، در عین حال، برخی از رشنفکران، نقدهایی دارند که مداحان را از اصل رسالت دینیشان، باز میدارد، طبیعتا آنها را نمیتوان پذیرفت.
https://eitaa.com/farbehi