حقایقی از تحولات شمال ایران بخش اول اولا مفروض ارائه شده در این متن دچار خطای تحلیلی و تاریخی است. به عبارتی در این نقد تحریف صورت گرفته است. به این معنا که عباس میرزا و برخی گروه های مذهبی و سیاسی در مقاطع گوناگون جنگ با روس ها از روحانیت کمک خواستند، نه آن که علما بدون توجه به واقعیت ها و خودسرانه ایران را وارد جنگ با روس کرده باشند. نکته مهم آن بود که حتی پس از جدایی بخش هایی از خاک ایران، روس ها بدنبال توسعه طلبی بیشتر بودند و باز این عباس میرزا بود که از روحانیت درخواست کرد تا با فتوای جهاد مردم را به مقابله با روسیه بکشانند. نکته جالب توجه آن که بخش زیادی از مردم نیز دعوت روحانیت را لبیک گفتند و با هر چه که داشتند و با ابتدایی ترین وسایل دفاعی به جنگ با سربازان روس شتافتند. واقعیت قطعی تاریخ نیز آن است که مجاهدت مردم به فرماندهی فرمانده شجاع ایرانی و فتوای جهاد روحانیت سبب شد تا بخش هایی از مناطق جدا شده از سرزمین ایران، مجددا به خاک ایران برگردد. اما متاسفانه بدلیل بافت خیانت پیشه درون دستگاه قجری و خیانت هایی که به عباس میرزا صورت گرفت عملا جنگ با روس ها جز شکست های پی در پی چیزی به همراه نداشت. از حیث مشابهت سازی تاریخی این دوره با مقطع آغازین تجاوز صدام به خاک ایران و ورود بسیج مردمی به جنگ و ضعف و ناکارآمدی بنی صدر قابل مقایسه است. و چنانچه بنی صدر از فرماندهی کل قوا عزل نمی شد روند پیش روی رژیم بعث عراق استمرار پیدا می کرد و کار دفاع را برای رزمندگان بسیار دشوار می ساخت. در حقیقت دستگاه قجری آن چیزی نبود که بسیج مردمی را از طریق سازماندهی و آموزش به مقاومت ملی تبدیل کند. @ghazanfari58