حضرت آیت الله محقق داماد: اسلامی شدن علوم انسانی معنا ندارد چون فرمول شیمیایی آب H2o است!!!              👇👇👇👇👇 استاد برجسته حوزه و دانشگاه و رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران: علم نه مسلمان است و نه کافر. شیمی نه مسلمان است و نه کافر. مثلاً این‌که فرمول شیمیایی آب از ترکیب h۲o حاصل می‌شود، این علم است و ربطی به اسلام و کفر ندارد. من چندان موافق اسلامی شدن علوم انسانی نیستم؛ چرا؟ چون علم از مقوله هستی است و دین از مقوله بایستی است. هستی و بایستی دو مقوله متفاوت هستند. حتی من در مورد اقتصاد اسلامی هم منتقد هستم. پسوند اسلامی برای اقتصاد غلط است. آنچه که در فقه داریم، حقوق بازرگانی است نه اقتصاد. ✅ چند کلمه با استاد پرآوازه حوزه و دانشگاه              ✍ مهدی کوچک پور 1⃣صحبت از علوم انسانیست، اما مثال ها از علوم طبیعی! آیا این ( این همان پنداری)ِ دو حوزه علمی ماهیتا متفاوت و جدا از هم‌، صرفا یک سهو است یا خلطی از سرِ تعمد؟! سوال این است که حضرت استاد که با این قطعیت ازعدم ارتباط علم ( ظاهرا نه فقط در مفهوم تجربی آن ) با دین می گویند؛ به کدام دلیل برای اثبات ادعای خود مبنی بر ( علم همه جا علم است)، یک نمونه از علوم انسانی که  اسلامی شدنش موضوع اعلام نظرشان بوده؛ ارائه نکردند؟! 2⃣ حضرت آیت الله محقق گرامی! مخاطبین شما با اطلاع از موضع اعلامی در موضوع علوم انسانی،با (برداشت)های متفاوت، ( حس و حال) متفاوتی را تجربه می کنند و ( عکس العمل های) گوناگونی را از خود نشان می دهند. از (تایید مشتاقانه) تا (انفعال و بی خیالی) و تا (رد مصرّانه )!  در حالی که به عنوان نمونه، آب در همه جا ( خواه بلاد کفر و خواه در سرزمین های مسلمان نشین) در دمای صد درجه به جوش آمده و تبخیر می شود. بفرمایید دلیل برداشت های گوناگون، احوالات متفاوت و اعلام نظرهای گونه گون در مورد یک قول یا یک موضوع واحد در علوم انسانی چیست؟ آیا تنوع و تفاوت هایی از این سنخ در علوم طبیعی هم روی می دهد؟! اگر بله، نمونه ای ذکر بفرمایید لطفا. آیا ان قلت هایی از قبیل موارد گفته شده، وجود تفاوت ماهیتی میان علوم انسانی و علوم تجربی را برای شما اثبات نمی کند؟ 3⃣درحالیکه علوم طبیعی، عرصه بررسی روابط ثابت و دو دو تا چهارتاییست؛ در علوم انسانی به دلیل این که موضوع مورد بررسی انسانِ دارای شعورو قدرت انتخاب، و  کنش های اوست؛ با پیچیدگی بسیار بیشتری مواجه هستیم! به عنوان نمونه در اقتصاد، کمبود کالا به عنوان یک متغیر مستقل مهم تاثیرگذار بر متغیرهای وابسته، به عکس العمل های واحدی از طرف تولیدکنندگان، فروشندگان و مصرف کنندگان منجر نمی شود! این عکس العمل ها میتواند از احتکار و کم فروشی تا عرضه رایگان کالاها به مردم را شامل شود! همچنانکه مصرف کنندگان نیز ( خرید در حد نیاز) تا (خرید حریصانه) و (حتی هجوم به فروشگاه ها) را از خود بروز می دهند.  در حالیکه در حوزه علوم طبیعی، همه درختان گلابی، گلابی میدهند و یا سرد شدن هوا تبعات یکسانی را برای جانداران هم جنس در پی دارد! حضرت آیت الله بفرمایند این تفاوت ها از امور بایدی محسوب می شوند یا از هست های بلاتردیدی؟! 4⃣ اگر فی المثل جامعه شناسی و شیمی ماهیتی یکسان داشته و هر دو از (ارزش ها و باورهای محقق) و (فرهنگ به عنوان زمینه اجتماعی تحقیق)، مستقل هستند؛ در این صورت بفرمایید دلیل شکل گیری (مکاتب) مختلف در هر یک از شاخه های علوم انسانی و اجتماعی( مثلا جامعه شناسی) چیست؟ آبشخور این مکاتب مختلف کجاست؟ آیا به ذات علوم برمیگردد و یا در نگرش و ارزش های متفاوت محققین علوم انسانی ریشه دارد؟ و چرا در علوم طبیعی و تجربی ( مانند شیمی)، مکاتب مختلف نظری پدیدار نشده و نمی شوند؟!      قله قاف قلم در تلگرام و ایتا👇 https://t.me/gholleye_ghaaaaaph https://eitaa.com/gholleye_ghaph