(۲۱) ✍ گزیده سخنرانی آقای با عنوان «تاریخ سازان چه کسانی هستند؟» بخش دوم يكي از منابع دست اول در شناخت تاريخ سازان كتابي از مرحوم است با عنوان «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» اين كتاب هرچند كم حجم برآمده از سفر نويسنده به جبهه و توصيف شخصيت هايي است كه در اين سفر ديده است. در جايي از كتاب مي نويسند «شبي در چادر بي چراغ مردي به نام «صادقي» مي مانيم در اردوگاه كوثر. و اين صادقي هم حكايت غريبي است واقعا. انگار كن كه به عصر تذكره الاولياي عطار، انسان الكامل عزيزالدين نسفي، و مقامات ژنده پيل محمد غزنوي بازگشته ايم. عصر ابوسعيد و منصورهاي نو. عصر آدم هايي كه اگر اراده معطوف به قدرت حق كنند بر سطح درياها به آسودگي راه مي روند در اعماق آسمان ستاره مي شوند و در قلب كوير خشك، تشنه مي ميرند حال آنكه به يك اشاره مي توانند برهوت را به جنگل چشمه تبديل كنند.» و در ادامه نويسنده رفتار و گفتار آن «بسيجي» را توصيف مي كند. وقتي سطح تحليل، تاريخ سازان و نقش نبردشان در رسيدن به مراحل غايي و نهايي آخرالزماني است ديگر بحث از نژاد و مليت و قوميت بي معني مي شود. اين دسته چارچوب ها از گرفته تا ، متغيرهايي اعتباري هستند. به عنوان نمونه وطن و مليت در مفهوم امروزي آن برآمده از نشست چند نفر در منطقه وست فاليای آلمان در سال 1648 است. از آن جا بود كه نظام دولت ملت مدرن به مرور به يك مد جهاني تبديل شد. كه از يك سو خود را در ادامه نهضت چند هزار ساله پيامبران مي داند و از ديگر سو مسئول در برابر غايت تاريخ و رساندن بشر به نقطه نهايي، دليلي نمي بيند كه بخواهد خود را در حصارهاي تنگي از اين دست محدود كند. پس طبيعي است كه «انسان رزمنده بسيجي» انگيزه اش را «امام حسيني» مي داند (آنگونه كه در مجموعه روايت فتح آويني ديده مي شود و در توصيف و تحليل حكيمانه نادر ابراهيمي نيز آمده است) نه «آب و خاك و...» وقتي اين مرزبندي هاي محدود كننده كنار رفت دعوت جهاني مي شود. يعني بسيجي رزمنده در ضمن نبرد خود را دعوتگر مي داند. در مجموعه روايت فتح و ديگر مستندها و اسناد دفاع مقدس به ويژه وصيتنامه هاي شهدا مشهود است كه او ايده هاي جهاني دارد. ايده هايي كه مرتبط با خيزش و انقلاب جهاني است. يعني او براي مردم جهان پيام دارد و انگار چون چنين پيام و رسالتي دارد به جبهه آمده است. گویی به باور او جبهه محمل يا مقدمه اي است براي جهاني شدن پيامش. 🆔 @Goftare_asr