(۲۱) ✍ گزیده سخنرانی آقای با عنوان «تاریخ سازان چه کسانی هستند؟» بخش سوم به فراخور همين دعوت جهاني است كه وقتي اسراي عراقي در اردوگاه هاي ايران، واقعيت برايشان روشن شده و تبليغات را در مورد خلاف واقع مي يابند آنگونه دچار تحول مي شوند كه گزارشهاي كه امروز به جزئي از اسناد سازمان ملل تبديل شده گوياي آن است. اين گزارشها خبر از تحول در منش بخشي از اسرا مي دهد كه از ايشان با عنوان «» نام برده شده در مقابل كساني كه بر موضع دفاع از صدام همچنان پافشارند گروهي كه نام خود را «» گذاشته اند. دسته دوم، دسته اول (مومنين) را تهديد مي كنند كه خبر تحول شان را به بغداد رسانده تا نيروهاي صدامي خانواده ايشان را به مسلخ برند. با اين وجود مومنين حاضر نيستند آنچه يافته اند را ناديده گرفته و حقيقت انقلاب اسلامي و انسان هايش را انكار كنند. مزاحمت دسته دوم براي دسته اول در اردوگاه ها ادامه دارد تا جايي كه گزارش هاي صليب سرخ خبر از درگيريهايي ميان اين دو دسته مي دهد كه از جمله آن درگيري خونيني در اردوگاه گرگان است. چند نفر از دسته اول (مومنين) در اين درگيري به شهادت مي رسند. اين ها با اين كه مي دانند احتمالا دير يا زود در عمليات مبادله به عراق بازخواهند گشت و سرنيزه نيروهاي صدام در انتظارشان خواهد بود ولي به دفاع از انقلاب اسلامي به هر شكلي در اردوگاه ها اصرار دارند. از راه اندازي گروه تئاتر و سرود گرفته تا فعاليت هاي فرهنگي و خلق آثار هنري. در پادگان تهران كه ستاد مشترك در آن قرار گرفته چشمم به تابلوهايي نقاشي افتاد كه زير باد و باران و آفتاب در حال پوسيدن بود. علاوه بر تصاوير امام خميني و شهيد صدر نقاشي هايي مفهومي هم در ميان شان بود كه نشان از تقابل خير و شر داشت. پرسيدم اين آثار متعلق به كيست كه اينگونه رها شده؟ گفتند اينجا پيش از اين اردوگاه اسرا بوده و اينها بخشي از آثار هنري به جا مانده از اسراي عراقي است. اگر مسئول آن مجموعه يك دهم دغدغه اي كه براي بازسازي ويلايش داشته را صرف حفظ چنين داشته هایی مي كرد اكنون گنجينه اي از هنر انسان آزاده شیفته انقلاب اسلامي داشتيم... حكايت اسراي عراقي حكايت عجيبي است. اواسط جنگ پيشنهادي را طرح مي كنند. درخواست حضور در جبهه است. مدت ها اين ايده با مخالفت روبرو مي شده. از سوي اين اسرا اصرار و از ديگر سو انكار. تا اين كه به صورت آزمايشي شماري از ايشان به جبهه اعزام ميشوند و درخششان باعث موافقت تدريجي با درخواستهاي ديگراني بوده كه در اردوگاه ها براي حضور به عنوان نيروي داوطلب بسيجي در جبهه براي دفاع از انقلاب و جمهوري اسلامي صف كشيده بودند. اين ها در پادگاني در كرمانشاه كه به فراخور روحيه شان به نام «» نام گذاري مي شود سازماندهي و به جبهه اعزام مي شدند و در ادامه دفاع مقدس برخي شهيد و بسياري ديگر رزمندگاني شدند كه در كنار نيروهاي به عنوان بخشي از اين مجموعه درآمدند. حكايت اين احرار عراقي را بگذاريد در كنار ايراني زادگاني كه با شروع جنگ به صدها و هزاران كيلومتر آن سو تر از مرزهاي ايران از تركيه گرفته تا اروپا و امريكا نقل مكان كردند. و باز هم جالب است كه نيروهايي از همين مجاهدين عراقي در كرمانشاه در برابر هجوم منافقين صف آرايي كرده و نقش آفرين مي شوند. و جالب تر از همه اين است كه همين احرار عراقي به عنوان بخشي از سپاه بدر، فرماندهي نسلي جديد را در عراق به عنوان به عهده گرفته و با پنجه در پنجه مي اندازند و شكستش ميدهند و به يك نيروي قدرتمند جديد در منطقه تبديل مي شوند. شايد امروز با تاملي بر پديده هايي مانند حشدالشعبي عراق و گروه هاي مقاومت در ديگر بخش هاي منطقه كه الگوهايشان را مستقيم يا غير مستقيم از بسيجي هاي دفاع مقدس -فارغ از مليت و نژادشان- گرفته اند عيني تر بتوان دفاع مقدس را به عنوان يكي از «نبردهاي پيش برنده تاريخ» تحليل كرد. 🆔 @Goftare_asr