گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! ...اما با این وجود 🔘قسمت سوم 🔸 گفتارگاه: نمی‌توان بر #پزشکی
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت چهارم/ سریال تجربه‌ها (۱) مذاکره، نه همه‌چیز است و نه هیچ‌چیز 🔸گفتارگاه: یکی از مهم‌ترین نقدهایی که می‌توان به دولت وارد کرد، نوع نگاه او به مذاکرات هسته‌ای و جایگاهی بود که این مذاکرات در ساختار سیاست‌گذاری کشور پیدا کرد. به‌طور خلاصه، تیم روحانی همه‌چیز را به نتیجه‌ی مذاکرات گره زد. این گره‌زدن نه تنها اقتصاد کشور را به‌شدت آسیب‌پذیر کرد، بلکه باعث شد سایر ابزارهای مدیریتی و ظرفیت‌های داخلی عملاً به حاشیه رانده شوند. در همان سال‌های اول، مشخص بود که دولت بیش از اندازه بر نتایج مذاکرات حساب باز کرده است. وقتی این همه امیدواری و انرژی صرف یک مسیر شود، طبیعی است که شکست یا حتی تعویق در آن مسیر، اثرات منفی گسترده‌ای خواهد داشت. کافی بود یک خبر بد یا حتی شایعه‌ای از بی‌نتیجه بودن منتشر شود تا بازارهای مالی، به‌ویژه ارز و طلا، به‌هم بریزد. این شرایط باعث شد اقتصاد ایران به یک بیمار تنفسی تبدیل شود که با هر فشار کوچک دچار تنگی‌نفس می‌شد. این مسئله دو پیامد مهم داشت. اول، اقتصاد ملی به یک اقتصاد کاملاً وابسته به تحولات خارجی بدل شد. در حالی که منطق سیاست‌گذاری درست حکم می‌کند که اقتصاد داخلی تا جای ممکن از فشارهای بیرونی مصون بماند، دولت روحانی عملاً با دست خود چنین حاشیه‌ی امنی را از بین برد. پیامد دوم، فراموشی سایر ابزارها و ظرفیت‌های مدیریتی بود. دولت آن‌قدر به و رفع تحریم‌ها دل بسته بود که برنامه‌ریزی برای اصلاحات اقتصادی داخلی، تقویت تولید ملی، و توسعه زیرساخت‌ها به محاق رفت. این نگاه تک‌بعدی، ناشی از چه بود؟ شاید بتوان آن را به دو عامل نسبت داد: اول، خوش‌بینی مفرط به توانایی دیپلماسی برای حل همه‌ی مشکلات و دوم، تلاش دولت برای ایجاد یک راه‌حل سریع و همه‌جانبه برای خروج از بحران. اما هر دو این فرض‌ها، از اساس مشکل داشتند. دیپلماسی، حتی در بهترین حالت، نمی‌تواند جایگزین سیاست‌گذاری داخلی شود. حتی اگر مذاکرات به بهترین نتیجه برسد، بدون اصلاح ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، تحریم‌زدایی به‌تنهایی نمی‌تواند معجزه کند. این ، درسی جدی برای تیم است. او اگر بخواهد در آینده به مسیر مذاکرات وارد شود، باید دو نکته را به‌خوبی درک کند. اول، مذاکرات، بخشی از سیاست خارجی است، نه همه‌ی آن. همان‌طور که اقتصاد و سیاست داخلی نمی‌توانند تنها به دیپلماسی خارجی وابسته باشند، دیپلماسی نیز نمی‌تواند محور تمام سیاست‌ها باشد. دوم، کشور نیازمند توازن است. برنامه‌ریزی اقتصادی و مدیریت داخلی باید به‌گونه‌ای باشد که حتی در صورت شکست مذاکرات یا تأخیر در نتایج آن، کمترین آسیب به معیشت مردم وارد شود. اما مسئله‌ی مهم‌تر، مدیریت انتظارات مردم است. دولت روحانی با وعده‌های فراگیر درباره‌ی رفع همه‌ی مشکلات از طریق توافق هسته‌ای، انتظاراتی غیرواقعی ایجاد کرد. وقتی این انتظارات برآورده نشد، موجی از ناامیدی و نارضایتی عمومی شکل گرفت که پایه‌های اعتماد به دولت را سست کرد. پزشکیان باید بداند که امیدواری افراطی، همان‌قدر خطرناک است که بدبینی کامل. مردم باید بدانند که مذاکرات تنها یکی از ابزارهای دولت است، نه همه‌ی آن. تجربه‌ی روحانی نشان داد که گره زدن همه‌ی سیاست‌ها به یک مسیر واحد، خطرناک‌ترین اشتباه ممکن است. پزشکیان اگر بخواهد از این تجربه درس بگیرد، باید بداند که اقتصاد کشور باید مستقل از تحولات مذاکراتی، روی پای خود بایستد. مذاکرات، نه همه‌چیز است و نه هیچ‌چیز؛ بلکه تنها یکی از ابزارهایی است که در کنار مدیریت داخلی و اصلاحات ساختاری، می‌تواند به کشور کمک کند. ✍🏻 ۱ بهمن ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah