📝 سلام فائزه ی عزیزم! سلام دوست شهیده ام! می‌خواهم برای تو بنویسم که سن و سالی نداری، ولی خدا بزرگت کرد؛ برای تویی که چند روزیست عجیب به حال و احوالت غبطه می‌خورم. صفای درونت از عکس هایت هم پیداست، خلوص نگاهت برایم حسرت برانگیز است؛ با خودم فکر می‌کنم اگر بودی و می‌دیدمت با تو دوست می‌شدم؛ شاید همان لحظه ای که داشتی برای دختران سرزمینت دل می‌سوزاندی و تشویقشان می‌کردی که بیایند و محجبه شدن را حتی برای لحظاتی تجربه کنند، اگر کنارت بودم یک دل سیر حرکات تو را تماشا می‌کردم تا ذخیره ای باشد برای آینده ام. شاید جلو می آمدم و گرم صحبت می‌شدیم. شاید به لبخندی مهمانم میکردی که تا ابد در ذهنم نقش می‌بست. می‌دانی فائزه جان، حالا ولی دل من راحت تر به تو وصل می‌شود، حالا راحت تر دوست می‌شویم؛ چون اتصالِ ابدی پیدا کردی به صاحب القلوب. می‌خواهم رفیقانه برایت بگویم از دلِ تنگم، از قلبی که چند روزیست با نگاه به عکس تو و شهدای آن روز پر می‌کشد. می‌خواهم از حس جاماندگی بگویم؛ حسی مثل آتشِ دلِ همان سرداری که به سویش پر کشیدی! حالا بگو چه کنیم؟ حالا رفاقت کن با ما دخترانِ ایران... راه و چاه نشانمان بده ای کسی که رسیدی! ای کسی که بُردی! ای معنی اسمت! ای فائزه ی عزیزم! 📌به قلم دخترِ حسینیه انقلاب اسلامی ▪️▪️▪️▪️▪️ @golabbaton95