فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 + مامان مامان دوباره آدما اومدن جلوم من چیزی نمی‌بینم...😢 بین هیاهوی جمعیت میدان آستانه این صدا توجه ام را جلب می‌کند. سرم را پایین می‌آورم، صدا متعلق به دخترکیست که بین جمعیت ایستاده و روسری رنگی و چادر قشنگی به سر کرده و هرطور که هست سعی می‌کند از بین آدم بزرگ ها سِن را ببیند. مادرش آخر، بلندش می‌کند و روی شانه اش مینشاندش. باید میدید با چه اشتیاقی با سرود همخوانی می‌کند. در آن حال و هوا از مادرش می‌پرسم برای دخترت چه دعایی می‌کنی؟ می‌گوید اینکه همیشه همینطور سرزنده و خوش قلب باشد... چشمم به کارتی روی گردنش انداخته می‌افتد. می‌پرسم شما خادم حرم هستید؟ با بستن پلکش تایید می‌کند. دلم میخواهد بدانم هنگام غبار روبی ضریح مطهر بانو، آنجا که هم غبار از دل می‌زداید هم از سنگ های مرمر حرم، چه چیزی را از ته دل آرزو کرده... میپرسم و پاسخی که می‌شنوم ناخودآگاه اشک را از چشمانم سرازیر می‌کند: اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌸🌸🌸 @golabbaton95