مادر بزرگ پدری من که زن بسیار مومنه ای بود برای شستن لباس به خندک ( : خندق، محل جدید خیابان جاوید که قبلا مسیل بوده و از آن آب می گذشته) رفته بوده که توسط ماموران رضا میرپنج ملعون کشف حجاب می شود. بنده خدا زن زبر و زرنگ و چالاکی نبود. از ترس و ناراحتی و خجالت، سرش را میان دستانش می گیرد و آنقدر گریه می کند تا بعد از رفتن ماموران تعدادی از زنان برای او چادری آورده و او را به خانه اش می رسانند... ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ https://eitaa.com/golbang_sarbolandi