شک کرده‌ام به آمدنش؟شک نمی‌کنم ! یا این‌که به نیامدنش شک نمی‌کنم؟ این یوسف من است که در باد می‌وزد هرگز به عطر پیرهنش شک نمی‌کنم یک صبح با نسیم می‌آید به دیدنم به عطر یاس و نسترنش شک نمی‌کنم خورشید گفته است که یک صبح می‌رسم هرگز به صحّت سخنش شک نمی‌کنم بی او پرنده‌ای که به فردای کوچ رفت آوارگی شده وطنش،شک نمی‌کنم این چشم انتظاری هر روز غرق اشک یعنی به صبح آمدنش شک نمی‌کنم شک کرده‌ام که پشت در خانه‌ام کسی‌ است اما به طرز در زدنش شک نمی‌کنم @golchine_sher