جزمهر ووفا از احدی یاد ندارم
هرگزگله ای ازدلِ ناشاد ندارم
تا سر به برِدامن پُرمهرنگاراست
دل درگرو وحور وپریزاد ندارم
همزاد نخستین سحرفصل بهارم
نازک دلم وطاقت مرداد ندارم
چون مِجمَری افروخته ازآتش عشقم
خود زلزله ام حاجت رُخداد ندارم
فریاد مزن برسرشوریده ام ای عشق
ازکودکیم طاقت فریاد ندارم
باتودۀ مخلوق خداوند رفیقم
کاری به رگ وریشۀ افراد ندارم
هرگزنبَرم روی به بزمیکه خرد نیست
از بیخردان چون طمع داد ندارم
با آنکه ندارد سخنش طعم هدایت
بیگانه ام وحاجت ارشاد ندارم
یک عمرشده لطف خدا شامل حالم
ازغیرخدا حاجت امداد ندارم
تا باغ پرازغمزۀ گلهای شکفته است
هرگزنظری بررُخ شمشاد ندارم
#علی_اصغر_شکفته#عضوکانال@golchine_sher