همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود آه از این راه که باریک تر از موی تو بود رهرو عشق از این مرحله آگاهی داشت که ره قافلهٔ دیر و حرم سوی تو بود گر نهادیم قدم بر سر شاهان شاید که سر همت ما بر سر زانوی تو بود پیر پیمانه‌کشان شاهد من بود مدام که همه مستیم از نرگس جادوی تو بود 🌹🌹🌹