ســرو نـازم!
یادت باشد
وقتی به سـراغـم میآیی
آسمـان را با خودت بیاور
و یک سبد آوازِ هـزار دستـان را.
دلم ستـاره میخواهد
و خـوشهٔ رسیدهٔ خـورشیـد
میخواهم با دستانِ عاشقم
دانههای درشت و شفّافش را بفشارم
و کاسهٔ وسیعِ آرزویم را
پُــر از آفتـاب نمایم.
میخواهم از تمامِ شکافهای اتاقِ کوچکـم
آواز چکاوک بچکد.
ای همدم روزهای سخت زندگی ِ من!
از کنارِ بسترِ سنگینم
به سادگی مگذر
روی سنگِ ساکت و پُرهیاهوی مـزارم بنشین
نفسـی چـاق کن
غــزلــی بنـوش
و دفتـرِخاطراتِ کهنه و مخملینم را ورق بـزن
و با عطسهای عمیق،
سینهٔ تشنهٔ خاکِ خستهام را سیراب نما.
زود مـرو
من به آستینت چنگ زدهام
سـاعتـی مکث کن
و دستهای پُر احساس خود را
بر چهارگوشِ گـورِ خاموشم بکش
تا من
حجم حضـور
و مساحتِ صمیمتِ صادقانهٔ تو را حساب کنم
و آنگاه
در سکـوتِ سـرد و تنهـایـی خود
تمامِ هندسهٔ سیمـای تو را
بـوسه باران نمایم.
من،
ثانیهها را برای آمدنت میشمارم...
#محمدرضا_فتحی
🍃🌸🍃💔
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110