آخرین پناه از فریدون مشیری همیشه، وقتی تنها و ناامید و ملول تنت، روانت، از دستِ این و آن خسته‌ست همیشه، وقتی رخسار این جهان، تاریک همیشه، وقتی درهای آسمان بسته‌ست همیشه، گوشه‌ی گرمی، به نام دل با توست که صادقانه‌تر از هر که، با تو پیوسته‌ست به دل پناه ببر، آخرین پناهت اوست تو را چنان که تمنای توست، دارد دوست از دیار آشتی، مشیری، ص ۹۶ و ۹۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303