🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎
@SMHM212
«
مُنتظِر» یا «مُنتظَر»؟
کدامیک صحیح است؟!
وقتی وارد حوزه علمیه شرق تهران شدم (۱۳۶۲)، حسینیهای دیگری هم به جمع طلاب آن اضافه شدند. حجرههای ما طبقه چهارم احمدیه بود و حاجب از طبقه همکف فریاد میزد؛
حسینی .. تلفن! ... حسینی ... ملاقاتی! (صدایش بعد عبور از راهپله به ماها میرسید!)
برای تلفن معمولاً ناچار بودیم هر چند نفرمان باهم برویم دفتر همکف و برای ملاقاتی حداقل یکنفرمان میرفت تا بپرسد کیست؟ و قصد ملاقات با کدام حسینی را دارد؟
تا اینکه بنده همه حسینیها را جمع کردم و گفتم؛ چارهای جز این نداریم که هر کداممان اسم مستعاری برای خودمان انتخاب کنیم! وگرنه ممکنه گاهی سوءتفاهم هم رخ بدهد.
همگی استقبال کردند و فیالمجلس پسوند شهرستانی خود را انتخاب کردند ولیکن بنده نتوانستم به «حسینی تهرانی» قانع بشوم و لذا اجازه خواستم که انتخاب خودم را چند ساعت بعد اعلام بکنم!
وقتی عمیق فکر کردم به این نتیجه رسیدم؛ اسم مستعاری را باید برگزینم که:
۱) هیچگاه از انتخاب آن، نادم نشوم.
۲) در هر جمعی، ارزشمند و فاخر تلقی شود.
۳) خود کلمه، تذکر رسالت اصلی بنده باشد.
۴) خود کلمه، برای شنونده هم سازنده باشد.
۵) مرا به فرهنگ و مذهب متعلقهام پیوند بزند.
۶) با جوهره آباء و اجدادی بنده، همخوان باشد.
۷) از لحاظ هنری و زیبائیشناسی، مشوش نباشد.
و از اینگونه ضوابطی که در ذهنم بود نهایتاً به عبارت
«منتظر المهدی» رسیدم اما از همان اول، همگی به عنوان
«حسینی منتظِر» اکتفاء کردند!
و تنها مشکلی که پیش آمد لهجه مدیر داخلی حوزه (اهل آذربایجان) بود و مرا حسینی
منتظَر صدا میزد!
هرچه برایش توضیح میدادم که معنا و مفهوم اسم فاعل و اسم مفعول، متفاوت از همدیگر هستند، بیفایده بود و از لحاظ علمی و منطقی، قبول میکرد اما هنگام تلفظ، لهجه او غالبتر بود!
تا اینکه یواش یواش به مرحلهای رسید که اول طبق عادتش صدا میزد حسینی منتظَر و بلافاصله اصلاح کرده و تکرار میکرد حسینی منتظِر! (حرف
ظ را اول مفتوح و آنگاه مکسور)
و همین چالش باعث شد که بنده به این نکته هم بیاندیشم که نکند حکمتی دارد!؟
آری! دیدم قلب حقیقت اینست که
منتظِر (اسم فاعل) واقعی و اصلی، خود امام زمان(عج) است و این ماها هستیم که اگر لایق و قابل باشیم، میتوانیم
منتظَر به شمار برویم!
زیرا آنحضرت (سلامالله علیه)،
«قائم» و ایستاده است و انتظار یاران خود را میکشد. او قرنهاست که برخاسته و این مائیم که نشستگانیم و باید به مسئله انتظار، پایان بدهیم.
او صدها سال است که ایستاده و منتظر است و ما هستیم که خود را به او نرساندهایم. (منظور از ما ۳۱۳ نفری هستند که باید خود را به امام علیهالسلام برسانند)
آری! اشتباه از ماست که گمان میکنیم، ما منتظر او هستیم که باید از پرده غیب به در آمده و ظهور نماید. گویا که ما در صحنه
«مبارزه جهانی حق و عدالت با ظلم و باطل»، حاضریم و اوست که غایب است و حاضر نیست!
آیا واقعا ما هستیم و او نیست؟! حاشا و کلا!!
تصور ما (غایب بودن و حاضر نبودن او و حاضر بودن و غایب نبودن ما!) تهمت و بهتان و افتراء به ساحت مقدس حضرت ایستاده نیست؟
حضرت ایستاده، قرنهاست که قائم است و این مائیم که از قاعدین هستیم و نتوانستهایم خود را به او برسانیم و
«فَضّل الله المجاهدین علی القاعدین أجراً عظیما»
خدای متعال، در پاداش بزرگ خود، برتری داده است جهادگران را بر نشستگان
وقتی که او سالهای سال و قرنهای قرن است که «چشم براه» ماست، چگونه میتوانیم ادعا کنیم که ما چشم براه او بوده و هستیم؟!
او از سال ۲۶۰ قمری لغایت ۳۲۹ ق. منتظر یاران خود بود که اجابت نشد مگر همان چهار نفری که مستقیماً با آنحضرت ارتباط داشتند و از آن سال تاکنون ۱۰۷۳ سال است که منتظر و ایستاده است.
او فرزند زمان است و امام همه اینهمه زمان!
او ولی عصر همه اینهمه عصرها!
خلاصه اینکه بنده تصمیم گرفتم به جایگاه واقعی خود عدول کنم و خود را در نقش اصلی
منتظَر ارزیابی نمایم. به آن مدیر حوزه (که بعد از سالها تمرین، بالاخره موفق شده بود حقیر را
منتظِر صدا کند!) گفتم که حق با تو بود و من در اشتباه بودم! و همان بهتر که بعد از این هم همچنان مرا
منتظَر صدا کنید تا شاید اندکی به خود آیم!
منتظِر بودن غفلتآور است! زیرا که مفهومی از آمادگی موهوم ما دارد و فقط کافیست که او بیاید و البته هم خواهد آمد و چه بهتر که زودتر بیاید تا ما هم جمال جمیل او را زیارت بکنیم!
ولیکن
منتظَر بودن، غفلتزداییکننده است و نهیبی که
به چه مشغولی؟! چرا خود را نمیرسانی به امامی که منتظر رسیدن توست؟!
آری! این مأمون است که باید خود را به امام برساند نه اینکه امام باید خود را به مأموم برساند.
👌
مسجد؛ پایگاه متمرکزی است برای رسیدن مأمومین متفرق به امام قائم. والسلام
✍️
سیدمحمدحسینی(منتظَر)
نیمه شعبان ۱۴۰۲
💠
🆔
@chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و احکام
🙏