بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۳۰۷): صفت داودی و برادران یوسف! (۲۰) (ادامه گزارش دادگاه ۱۴۰۲/۱۲/۲۱ آوج) قبلاً برخی از اهالی، از حاج‌صفوت برای من، غولی تصویرسازی کرده بودند که شکست‌ناپذیر است و هیچ‌کسی حریف او نیست! و حال آنکه چنین ادعاهایی واهی بود (حداقل در این دادگاه) و من متوجه شدم که آقای داودی، براحتی قابل شکست است و یک لقمه چپ من هم نیست! از طرفی هیچ شناخت قبلی از «هوچی‌گری حرفه‌ای» یداله نداشتم و در این دادگاه فهمیدم که او را نباید دست‌کم گرفت! من رفته بودم صفت داودی را بشناسم اما به شناخت جدیدی از یداله رسیدم! اگرچه قاضی محترم در صدور رأی خود، عمدتاً به لایحه دفاعی وکیل یداله، استناد کرده است ولیکن بنظرم هوچی‌گری (آمیختگی راست و دروغ با جنجال) خود یداله خیلی مؤثرتر بود و اگر از لایحه دفاعی وکیل‌شان، قوی‌تر نبوده باشد، ضعیف‌تر هم نبود! تا آن‌جا که اساساً او نیازی به وکیل نداشته و خودش از پس کار بر می‌آمد و در واقع بیست میلیون تومان خود بابت وکیل را هدر داده است! و از حاج‌صفوت خیلی تعجب کردم که علیرغم متمول بودن، چرا از استخدام یک وکیل زرنگ و باهوش و تیزبین دریغ ورزیده است! معلومه که خیلی خسیس تشریف دارد که به وکالت خیلی ضعیف دخترش، اکتفاء کرده است! سیدعلی هم مؤثر عمل کرد! آن‌جا که صفوت به چاله‌های خود اشاره می‌کرد که توسط متهمین او تخریب و پر شده اما سیدعلی تکرار می‌کرد که ما صرفاً لوله‌های آب‌رسانی ایشان را که از روی زمین‌های ما انداخته بود، به بیرون زمین‌مان منتقل کردیم و قاضی هم این تغایر را چندان موشکافی نمی‌کرد! با توجه به عملکرد ضعیف وکیل یداله در دادگاه که ظاهراً هنری بجز بالا بردن صدای خود نداشت، و دو سه بار هم بعلت بی‌دقتی و عدم اشرافیتش بر مواد قانونی و مفاد پرونده، مورد طعنه قاضی قرار گرفت من تصور می‌کنم، لایحه تقدیمی وی به دادگاه متعلق به خودش نبوده است و احتمالاً از وکیل دیگری، مشاوره گرفته است! در هر حال اگر خود یداله وارد معرکه نمی‌شد و من هم ورود نمی‌کردم بسیار بعید بود که این پرونده به نفع یداله و برادرزاده‌اش تمام شود. در بخش دوم دادگاه، من متوجه نشدم که قاضی چرا حاج‌صفوت و وکیل او را از دادگاه بیرون کرد؟!! هیچ لزومی به این کار نبود. زیرا صرفاً به امضاء کردن صورتجلسه دادگاه توسط متهمین، گذشت و چیز خاص دیگری رخ نداد ولیکن موجب سوءتفاهم بیهوده آقای داودی شد و اعتراض هم کرد. بعد از امضای صورتجلسه دادگاه توسط متهمین (که من آنرا رؤیت نکردم و تمایلی هم به رؤیت آن نداشتم) از داودی و دخترش دعوت شد که مجدداً وارد صحن دادگاه شده و آن صورتجلسه را امضاء کنند. بدینوسیله بخش اول دادگاه تمام شد ولیکن بنده از قاضی استدعا کردم که دو نفر بمانند و‌ ایشان هم پذیرفت که سیدرضا و صفوت بمانند تا من مطلب سوم خودم را مطرح بکنم و لذا پرسیدم: جناب آقای قاضی و جناب آقای داودی! علت حضور بنده در این دادگاه بدین‌منظور است که به ارزیابی میزان صداقت این پسرعموی خودم سیدرضا بپردازم! زیرا مکرراً پیش آمده است که ایشان از من پرسیده که؛ یداله تصمیم گرفته که با عده‌ای حرکت کنند و بروند سر زمین‌های نقاش و هر آنچه که حاج‌صفوت پدید آورده است، منهدم کنند، آیا شما هم ما را همراهی می‌کنید؟ بنده در جواب گفته‌ام: درگیری فیزیکی در محل دعوا را من غلط می‌دانم و‌ هرگز شما را همراهی نمی‌کنم و صلاح نمی‌دانم که شما هم ایشان را همراهی کنید. وقتی که شنیدم آقای داودی علیه ایشان هم شکایت کرده، حساس شدم به اینکه آیا این سیدرضا که از من مشاوره می‌گرفت و من هم او را نهی می‌کردم و تأکید می‌کردم که اولویت ما پیمودن راهکارهای قانونی از طریق دادگاه است، آیا ایشان به توصیه من ترتیب‌اثر داده است یا اینکه نه و بلکه با آن‌یکی عموزاده‌هایم همراه شده و در معرکه اقدام به عملیات فیزیکی نموده است؟! بنده کاری به شکایت آقای داودی یا قضاوت دادگاه ندارم ولیکن برایم مهم است که بدانم این عموزاده من چقدر از من حرف‌شنوی داشته است؟! در اینجا سیدرضا بنظرم کمی دمق شد ولی من از قاضی خواستم که اگر در پرونده مطروحه، مدرکی دال بر شرکت سیدرضا هست به بنده اطلاع بدهد یا آقای داودی اگر مدرک محکمه‌پسندی دارد لطفاً ارائه بدهد! تا تکلیفم را با او روشن کنم! قاضی گفت؛ در پرونده من چیزی ندیدم. حاج‌صفوت هم ادعا نکرد که در پرونده چیزی ارائه داده است! اما به تلفنی اشاره کرد که گویا سیدرضا با او تماس گرفته و او را تهدید کرده است!! گفتم: جناب آقای قاضی! آیا شکایت آقای داودی دائرمدار تهدید تلفنی موکل بنده است یا دائرمدار حمله فیزیکی و تخریب و ایجاد خسارت؟!! با این سؤال من، قاضی متوجه شد که شکایت آقای داودی علیه سیدرضا واهی است و لذا ایشان باید تبرئه بشود که شد. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۶ اسفند۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 سیدعلاءالدین 🌹