بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۳۴۷): «دروغ‌های نانکلی» (بخش ۱۶) کشف‌الاسرار کلمه جادوئی نانکلی! (ردیف ۲): ... حداقل سه تا قرینه در صحبت‌های قاضی، نشان می‌دهد که او متون بنده در ایتا را مورد بازخوانی قرار داده است: الف) کلمه «خرس‌خاله»؛ که قاعدتاً قاضی از خود در نیاورده است و من هم ۴ بار آنرا در متون خود به کار برده‌ام (و ۱۳ بار هم بصورت «خرس‌خاله‌ها» که اشاره به جمعیت دارد) ولیکن هیچکدام از اصطلاحات «خرس‌خاله‌ها» و حتی «خرس‌خاله» (و یا «دونقوز») را علیه نانکلی ننوشته بودم و بلکه علیه خائنینی از اهالی روستا به کار برده بودم، اما چرا قاضی آنرا بعنوان توهین تلقی کرد؟! فلذا در پیام شماره ۳۳۸ گنبد فیروزه، نوشتم که «گیر دادن قاضی به عبارت خرس‌خاله بعنوان توهینی بزرگ، خودش معمایی است!» در بازیافت مطلب، متوجه شدم که معمایی در کار نیست. زیرا نانکلی در بند سوم تقاضای خود عبارت «چهره خدوم و صادقانه مخاطبین» را به کار برده است. وی صرفاً بدنبال توهین‌های بنده به شخص خودش نبوده است بلکه توهین‌های من در حق «مخاطبین» (خائنینی از اهالی روستا) را هم مطرح کرده است. بنابراین؛ اگر فقط خودش را نوشته بود، برای این توهین‌های بتعبیر کیفرخواست؛ «محرز و مسلم»، قرار منع تعقیب صادر می‌شد ولیکن بجای «نانکلی» نوشته «مخاطبین» که بالتبع شامل «خائنینی از اهالی روستا» هم می‌شود که صد البته آن‌ها را «خرس‌خاله و خرس‌خاله‌ها و دونقوز» نامیده‌ام و هنوز هم می‌نامم. واقعیت‌های قابل اثباتی را نوشته‌ام ولو اینکه طبق مواد کذا و کذا و مصوب سال کذا و کذا «توهین‌های محرز و مسلم»، تلقی شوند! البته این ادعای نانکلی (خدوم و صادقانه بودن مخاطبین بنده) دروغ نیست زیرا این «خائنین کذاب در حق اهالی» نسبت به خود نانکلی، «خدوم و صادق» بوده‌اند! یکی از مشکلات دادگاه مذکور همین است که؛ ۱) «خدوم و صدوق بودن تعدادی از اهالی نسبت به نانکلی مهاجم» را بر «خائن و کذّاب و رنگرز بودن همان‌ها در حق اهالی و موکلین» خود (همان مبحث همیشگی و داغ «تعارض منافع» اعضای شورا) ترجیح داده است!!! ۲) اگر تهمت بی‌اساس و سراسر کذب نانکلی مبنی بر «ادعاهای سراسر کذب و بی‌اساس» جلوه دادن پیام‌های بنده، وارد تشخیص داده نشده (که در آن‌ها خیانت‌ها و رنگرزی‌های مخاطبین مورد حمله بنده بوده‌اند، فلذا قرار منع تعقیب صادر شده) است، پس چرا دادگاه تلویحاً «خدوم و صدوق» بودن مخاطبین مورد ادعای نانکلی را پذیرفته است؟! چگونه می‌شود که هم ادعاهای بنده، «کذب و بی‌اساس» نباشد (که تعدادی از مخاطبین خود را متهم به کذابی و شیادی و رنگرزی و خیانت و حماقت و... نموده‌ام) و هم ادعای نانکلی، قرین واقعیت باشد (که آن‌ها را «چهره‌های خدوم و صادقانه‌ای مستحق اعاده حیثیت» جلوه داده است)!؟! مگر اینکه دادگاه محترم، خدوم و صادق بودن این جرثومه‌های خیانت و رذالت نسبت به نانکلی را معیار خدمت و صداقت تلقی کرده باشد! در اینصورت تکلیف خیانت‌های شورای روستا و همپالگی‌های اعضای گرفتار تعارض منافع آن چه می‌شود؟! آیا دادگاهی که خدوم و صدوق بودن تعدادی از مخاطبین بنده نسبت به نانکلی را ببیند ولیکن خیانت‌ها و دروغ‌پردازی‌های فراوان همان مخاطبین را نبیند، آیا می‌تواند حکم عادلانه‌ای صادر نماید؟! گیریم که نحوه افشاگری‌های بنده در «شأن روحانیت» نبوده است، ولیکن واقعیت خیانت‌ها و تعارض منافع شورا را که منتفی نمی‌سازد. یعنی بنده اگر در «لباس روحانیت» نبودم، آیا باز هم چنین حکمی (جریمه دو میلیون تومانی) علیه بنده صادر می‌شد؟! خیر! زیرا افشاگری‌های بنده قرین واقعیت و همگی مستند و دارای مدارک و شواهد بوده‌اند. (باستثناء مورد «دختر نانکلی» که آن‌هم از جانب بنده نبود بلکه ادعای خود لعین اوقاف بوده است که بواسطه یکی از اهالی به من رسیده بود که ادعا کرد و می‌کند که از خود ممدننگی شنیده است و بنده هم از روی احتیاط نوشته بودم «طبق گزارشی». بنابراین) هیچکدام از ادعاهای بنده، کذب و بی‌اساس نبودند و توهین‌های بنده هم متناسب با خیانت خائنین بوده است و براستی آن‌ها مستحق تحقیر و توهین و استخفاف‌هایی از قبیل دونقوز و خرس‌خاله هستند. اصل مطلب، متین و محکم است و توجه به لباس بنده در چنین معرکه‌ای، انحراف و نیرنگ و فریب است و موجب تشویش اذهان عمومی. این چه عدالتی است که رسیدگی به تعارض منافع و تمام خیانت‌های شورای پفیوز و کلیه جرائم و تخلفات نانکلی، قربانی لباس بنده بشود؟!!! و بجای تحت تعقیب قرار گرفتن کفتارها، بنده باید محکوم به جریمه بشوم؟! چون که در این لباس نباید به کفتارها می‌گفتم خرس‌خاله‌ها؟! شاید هم‌ حق با دادگاه باشد که نباید به کفتارها می‌گفتم خرس‌خاله! نانکلی اگر کلمه مخاطبین را نمی‌نوشت، بنده محکوم نمی‌شدم! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ خرداد۱۴۰۳ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹