می پرسند هدف از جنگ شناختی اقتصادی دشمن چیست؟ هدف نهایی از جنگ شناختی قطعا ناامیدکردن مردم از کارآمدی و آینده سازی نظام است. فلذا هدف از جنگ شناختی اقتصادی چیزی نخواهد بود جز ناامیدکردن مردم از اصلاح اقتصادی و آینده روشن اقتصادی ایران اسلامی. شاید بگویید خب این که خیلی کلی است. بله. کلی است اما نباید فراموش شود. همیشه باید عنصر امید در ذهن تمام رزمندگان انقلاب اسلامی در همه زمینه‌ها یک عنصر کلیدی باشد. امید در ادبیات دینی ما متصل است به مفهوم انتظار. اساسا انتظار یعنی امید همراه با تلاش. اما شاید سوال شود خب هدف جنگ شناختی اقتصادی ما چه چیز باید باشد؟ طبیعتا دو سطح دارد ١. سطح پدافندی: جلوگیری از ناامیدی نسبت به نظام و انقلاب و در مقابل دادن امید به مردم ٢. سطح آفندی: ناامیدی مردمِ دنیا از نظام‌های الحادی و اتحاد همه‌ی انسان‌های آزاده حول کلمۀ الله... اما در مورد سطح پدافندی این جمله کلیدی را به خاطر بسپرید: هر جا پیشرفت کرده‌ایم حاصل تفکر و عمل انقلابی بوده است و هر جا عقب مانده‌ایم حاصل دوری از اندیشه و آرمان‌های انقلاب بوده. حالا مصادیقش را یک به یک پیدا کنید. از هر دو طرف هم پیدا کنید. یعنی هر جا عقب ماندگی داریم بگردید ببینید به کدام یک از آرمان‌های انقلاب پشت کردیم و هر جا به آرمان‌ها پشت کردیم ببینید اثر آن در کدام قسمت از حرکت نظام دیده می شود. و البته فراموش نکنید که در حوزه اقتصاد، در نیم قرن گذشته فرمان اقتصادی کشور در دست لیبرالها بوده است. هر جا عقب‌ماندگی داریم نتیجه سیاست‌های آنهاست نه برعکس! نمونه‌های بارزش هم آبان ٩٨ و رکود تورمی دوران روحانی و هاشمی است. در سطح آفندی: جریان های بسیاری در مقابل جریان لیبرال بین المللی و نظام کاپیتالیستی بلند شده اند اما هیچ کدام توان مقابله با نظام لیبرال سرمایه داری را نخواهند داشت. زیرا نظام لیبرال سرمایه داری همه چیز را در خود هضم میکند. اگر شمابخواهید در چارچوب این نظام شیطانی اصلاحی انجام دهید، این نظام شما را در خود هضم میکند و از ظرفیت شما در جهت بزرگ کردن و قویتر شدن خودش استفاده میکند. تنها یک راه هست که میتوان در مقابل این نظام ایستاد. آن هم همان راهی است که امام به ما آموخت. اینکه چارچوب را بشکنیم. نه اینکه در چارچوب به دنبال تغییر بگردیم. این یعنی باید انقلاب در عرصه اقتصاد هم وارد شود. انقلاب اسلامی در سال ۵٧ شروع شد و اکنون و در گام دوم انقلاب باید وارد عرصه اقتصاد شود. این به آن معناست که وقتی ما از تحول در گام دوم صحبت میکنیم از اتفاقی در عِداد انقلاب ۵٧ بلکه بزرگتر از آن صحبت میکنیم نه یک سری تغییرات جزئی. فلذا به راحتی از مواردی همچون حذف بانکداری ربوی (نه اسلامیزاسیون بانکهای ربوی) و حذف دلار و حذف بخش خصوصی و جایگزینی بخش مردمی و بسیاری از ایده‌های کلان اقتصادی سخن می‌گوئیم که برای ذهن‌های «درچارچوب» قابل درک نیست اما «اذهان مستقل» که مفهوم انقلاب را می‌فهمند همراه می‌شوند. 💠 @h_abasifar