یک سوال از من
یک پاسخ از استاد عزیزم دکتر سپهری (فیلسوف)
سلام علیکم استاد
بسیاری از اتفاقاتی که در برنامه زندگی پس از زندگی بیان میشود را در خواب تجربه کردهایم. چرا برای برخی درک این مسائل سخت است؟
پاسخ استاد:
سلام عزیز
اگر کمی بیشتر بگردید می بینید کم نیستند افرادی که در بیداری هم می بینند، اما تمایلی به گفتن ندارند.
اما مشکل کجاست که با دیدن این موارد تعجب میکنیم؟
ببینید ما با یک هژمونی مواجه هستیم: هژمونی تفکر حصولی. یعنی هر چه افراد انباشت اطلاعاتی و مفهومی بیشتری داشته باشند با سوادتر و عالم تر تلقی میشوند. اگر کسی حقایقی را چشیده باشد و وجدان کرده باشد در این هژمونی بیسواد و متوهم تلقی میشود.
سهراب به جنگ این هژمونی میرود آنجا که میگوید:
کودکی دیدم، ماه را بو میکرد.....قفسی بی در دیدم که در آن، روشنی پرپر میزد.....من زنی را دیدم، نور در هاون میکوبید.....ظهر در سفره آنان نان بود، سبزی بود، دوری شبنم بود، کاسه داغ محبت بود....و سپوری که به یک پوسته خربزه میبرد نماز.... *من الاغی دیدم، یونجه را میفهمید*.......
یعنی الاغ با تمام الاغ بودنش یونجه را می خورد و می فهمید. ما غذا می خوریم اما وجدانش نمیکنیم. حرف می زنیم وجدانش نمیکنیم. ماه رمضان می آید وجدانش نمی کنیم. قرآن می خوانیم وجدانش نمی کنیم. این یعنی غلبه تفکر حصولی بر حضوری. گاهی از این هم بدتر، یعنی غلبه تفکر ابزاری ( مثل تفکر کنکوری که دیگر تفکر نیست شامورتی بازی است برای تست زنی)
البته من منکر لزوم تفکر حصولی و مفهومی نیستم. تفکر حصولی قطعاً برای تنظیم و تنسیق و تعدیل و تصحیح و جلوگیری از خرافات و. ... لازم است. مشکل وقتی است که هژمونی پیدا میکند و هر چه از سنخ خودش نباشد را خرافه و توهم می داند. در این میان تفکر حضوری پرده بر رخ میکشد و به محاق می رود، و به تعبیر سهراب عرصه برای گاوهایی باز میشود که از معرفت سیرند.
روشنفکر یا عالمی که پر از اطلاعات دینی است خود را عالم دینی تلقی می کند و مادر شهیدی که در خواب و بیداری با شهدا و اولیاء زندگی می کند میشود بیسواد و متوهم!!! به شخصه بسیاری از این پدران و مادران شهدا را با معرفت تر از کسانی می دانم که کوله باری از مفاهیم به دوش میکشند. حتی بسیاری از این ها سیاست را هم بهتر از بسیاری از سیاستمداران میفهمند. حمل معرفت مهم است نه حمل اسفار که کار حمار است.
باز هم تاکید می کنم که هژمونی این تفکر را نفی می کنم نه لزومش را، که البته لازم است.
یکی از دلایلی که خودم از طرح بحث تجربههای مرگ تقریبی حمایت میکنم همین است که این هژمونی را میشکند از همین رو می بینید کم کم افراد زیادی پیدا میشوند که از قبل نمونههایی از این تجربه ها داشتهاند و با آن زندگی کردهاند اما روی بیانش را نداشتهاند. چرا؟ چون این هژمونی اجازه نمی داد.
البته روشن است که این مسیر هدایتگری می خواهد تا از آسیب هایش هم مصون باشد.
💠
@h_abasifar