بسم الله الرحمن الرحیم چرا مردم پیشرفت های اقتصادی ایران را احساس نمی کنند؟ پاسخ به این پرسش بسیار کار سختی است و قطعا جوانب بسیار زیادی دارد که نگارنده از پس درک و بیان آنها برنمی آید. اما در این نوشتار سعی شده است به برخی از علل این ماجرا اشاره شود. امروزه مردم ایران (تقریبا همه، به جز کسانی که هنوز می گویند رضاشاه روحت شاد) به لحاظ شناختی اعتراف دارند که ما نسبت به چهل و پنج سال پیش خیلی پیشرفت کرده ایم اما دو نکته بسیار مهم اجازه نمی دهد گرایش و احساسشان هم منطبق با این انگاره معرفتی باشد: 1. شکاف طبقاتی و بی عدالتی در ایران بیشتر شده است 2. آنقدر که کشورهای دیگر پیشرفت کرده اند ما پیشرفت نکردیم این گزاره دوم را حتی برخی طرفداران پهلوی هم می گویند! یعنی اصل پیشرفت را قبول دارند ولی می گویند اگر شاه بود هم پیشرفت می کردیم. دنیا پیشرفت کرده است و هنری نیست که ایران هم پیشرفت کرده! این دو گزاره هم درست است هم غلط! باید دقیق این دو گزاره را بررسی کنیم تا ببینیم آنچه در ذهن مردم است دقیقا چیست و اعتراضشان به کجاست؟ در مورد گزاره اول سه نکته وجود دارد الف: قطعا شکاف طبقاتی در ایران به نسبت قبل انقلاب بسیار کاهش پیدا کرده و ضریب جینی از بالای پنجاه صدم به 36 صدم هم رسید در اوائل دهه نود و با اینکه در دهه نود رشد داشته باز هم نسبت به قبل از انقلاب وضعیت بهتر است. ب: مردم توقعشان بیش از این است و مخصوصا افزایش ضریب جینی و شکاف طبقاتی در دهه نود در خلال جنگ تمام عیار اقتصادی و تحریم، مردم را ناراحت کرده است. در همین دوره مقام معظم رهبری بارها فرمودند ما در عدالت عقبیم. ج: هرچند در چهاردهه بعد از انقلاب شکاف طبقاتی کم شده و بسیاری از افراد طبقه پایین جامعه به طبقه متوسط تبدیل شدند (مثل خیلی از پدران خود ما که در فقر و نداری زندگی می کردند) اما آنچه در شأن ایران نیست و اتفاق افتاده بوجود آمدن "ابرطبقه" است. یعنی تعداد معدودی که فاصله شان بسیار نجومی شده است با سایر مردم. اما در مورد گزاره دوم نیز چند نکته وجود دارد الف: کشورهای دیگر یا همان چیزی که معمولا ایرانی ها به آن "خارج" یا "دنیا" می گویند مشخص نیست کجاست. ترکیبی از تصاویر فیلم های هالیوودی و تبلیغات تورهای گردشگری و شایعات فضای مجازی و ویژگی های مثبت کشورهای مختلف و ... تبدیل شده به ذهنیت یک ایرانی از "خارج" و زندگی در بهشت غرب! 2. تصور مردم ایران از توسعه یافتگی یعنی رسیدن به نقطه ای که "همه مردم" شبیه بیل گیتس و ایلان ماسک و قارون های غرب زندگی کنند. مثلا ایرانی ها پراید را با لامبورگینی مقایسه می کنند! گویی که تمام مردم خارج از ایران لامبورگینی سوار می شوند! قطعا نقد به کیفیت پایین پراید سرجای خود مفید است اما این مقایسه به نظر میرسد مقایسه منطقی نباشد. 3. باز تصور مردم ایران از توسعه یافتگی این است که در اقتصاد رشد کرده باشیم و مثلا درآمد بیشتری داشته باشیم. ولی توسعه فرهنگی و اجتماعی و حفظ ارزش های انسانی و الهی و امنیت و آموزش و بهداشت و... را توسعه نمی دانند. البته توسعه هم همین است و با پیشرفت متفاوت است اما این باعث شده که مردم نتیجه بگیرند ما پیشرفته هم نیستیم! 4. تصور ایرانی ها به خصوص جوان تر ها نسبت به مفهوم پیشرفت در کشور خودمان نیز یک مفهوم دچار اختلال شناختی نسلی است. طبیعی است که یک دهه هشتادی تصورش با یک دهه شصتی د رمورد پیشرفت کاملا متفاوت است. یک ایرانی هم نسل من سه دوره تمدنی را تجربه کرده است. (شاید نسل ما جزء معدود افرادی در تاریخ باشیم که چنین امکانی را داشته که سه دوره تمدنی را به چشم خود ببیند) نسلی که از نفت برای روشنایی، از الاغ برای حمل و نقل، از کرسی برای گرم کردن، از شلنگ برای کتک زدن، از خانه همسایه برای مهمانی گرفتن، از حمام عمومی برای نظافت و قس علی هذا استفاده کرده است قطعا متفاوت است با نسلی که نهایتا از گوشی دکمه ای به گوشی لمسی رسیده است. از پلستیشن به PS5 رسیده است. از بلوتوث به shareit رسیده است. 5. تصور ما نسبت به پیشرفت یک اشکال دیگر هم دارد. خبر نداریم. دستگاه رسانه ای جمهوری اسلامی آن چنان ضعیف است که هوادارن دو آتشه نظام هم از بسیاری از پیشرفت های آن بی خبرند. کافی است در جمعی از برخی پیشرفت های حیرت انگیز ایران نام ببرید ولی نگویید پیشرفت های ایران است. هیچ کس به شما نمی گوید اینها را که خودمان هم داریم! ادامه ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar