وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ آیات ۹ و ۱۰ سوره حجرات! همیشه در ذهنم این بود که بین عدالت و ایجاد مهربانی و محبت و صلح یک تضاد وجود دارد! همیشه عدالت را تیز و خشک می‌‌دیدم که در نتیجه‌ی اجرای آن حداقل یکی از دو طرف ماجرا ناراحت خواهد شد. در حقیقت یک تضادی بین برابری و برادری می‌دیدم! تضادی بین عدل و احسان می‌دیدم! اما این آیات صراحتا جمع بین عدل و احسان و صلح و برادری است! گویی این ارزش‌ها ابعاد مختلف یک ارزش بالاترند. تقوا! تقواست که موجبات جلب رحمت الهی را فراهم می‌آورد و ما را به عدل و احسان و صلح و برادری و برابری دعوت می‌کند! اما عدالت و برادری چگونه و چرا باید جمع شود؟ تصور کنید با کسی رقابت دارید! اگر قاضی حکم به برابری بین شما بدهد هر دو ناراحتید! هر دو از حکم عادلانه، ناراضی خواهید بود و دلتان می‌خواست برتری داشته باشید نسبت به طرف مقابل! اما کافی است احساس شما رقابت نباشد و برادری باشد! آنگاه برابری باعث تقویت رابطه شما خواهد شد. بلکه اگر سهم برادرتان بیشتر باشد ممکن است خوشحال شوید. اگر سهم شما بیشتر باشد ممکن است خودتان برابری را انتخاب کنید و به او ببخشید. فلذا عدالت در بستر روابط انسانی معنا دارد. نمی‌توان عدالت بین اشیاء (نظم) را با عدالت اجتماعی بین انسان‌ها (قسط) مقایسه کرد. فلذا همه انبیا آمدند: لیقوم الناس بالقسط یعنی برای صلح و برادری و برابری و تقوا و جلب رحمت الهی. یعنی برای انسان‌سازی آمدند نه برقراری دادگاه محاکمه! یعنی شان اصلی حکومت حکم به برادری است نه حکم به زندان و حد و جبران و دیه و ... که البته اگر برادری نباشد این احکام لازم است! مثل آن زمانی که اگر برادری نباشد بازار و عقود و... لازم است! اما توقع ائمه هدی علیهم‌السلام از ما ایجاد رابطه بازاری بین خودمان نیست! بلکه تقویت رابطه برادری و برآورده شدن نیازهای یکدیگر برای جلب رحمت الهی است. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar