💠 چرا به اینجا رسیدیم؟ بستگی دارد این سوال را از چه کسی بپرسید. اگر از نئولیبرال‌هایی مثل نیلی و غنی‌نژاد و طبیبیان و ... بپرسید ذهنِ بیمار آنها "اینجا" را سیاه می‌بیند و شروع به توصیف سیاهی می‌کنند و برای آن علت ذکر می‌کنند. در حقیقت این‌ها برای سفیدی و سیاهی تعریفی دارند که مثلا آمریکا را سفید می‌بینند و ایران را سیاه و البته این ربطی به واقعیتِ سیاهی و سفیدی ندارد. سیاهی در ذهن این افراد است. اما اگر همین سوال را از اقتصاددانان آزاده و منصف بپرسید با چشم باز واقعیت‌های اقتصاد ایران را توصیف می‌کنند. سیاهی‌ها را خواهند گفت. سفیدی‌ها را خواهند گفت. با گذشته مقایسه می‌کنند. با غرب مقایسه می‌کنند. با وضعیت مطلوب مقایسه می‌کنند. اقتصاد را مقایسه می‌کنند. فرهنگ را مقایسه می‌کنند. سیاست را مقایسه می‌کنند و اساسا واقع‌نگری و حقیقت‌گویی برایشان خط قرمز است که نه خود را فریب دهند نه دیگران را. مثلا وقتی از اقتصاد حرف می‌زنند: ۱. شرایط جنگ و تحریم را کاملا در نظر می‌گیرند ۲. استفاده نکردن از ظرفیت‌ها را لحاظ می‌کنند ۳. پیشرفت‌های بی‌نظیر ایران در حوزه‌های مختلف را می‌بینند ۴. اقتصاد غیربازاری و فرهنگی ایران را معرفی می‌کنند ۵. مشکلات و عقب‌ماندگی‌ها را می‌شناسند و برایشان راهکار بیان می‌کنند. ۶. مسیر حرکت را نشان می‌دهند به جای نشان دادن یک نقطه اما چرا به اینجا رسیدیم؟ جوابش یک کلمه است: خواستیم اینجایی که هستیم صرف نظر از رنگش خواست ملت بزرگ ایران بوده است. گاهی فرمان را دست بنی‌صدر دادند گاهی دست میرحسین گاهی هاشمی و خاتمی و روحانی و گاهی احمدی‌نژاد و رئیسی. خواست مردم و امامتِ امت از هر رنگی مهم‌تر است. این شطرنجی است که مردم ایران بازی می‌کنند. اینکه در خانه سیاه باشند یا سفید جزئی از بازی است. مهم آچمز شدن تمدن شیطانی غرب است در مقابل اراده ملت ایران. کیش و مات شدن لیبرال‌سرمایه‌داری است در جنگ اراده‌ها. برای کسی که نگاهش بر زمین است آشکار نیست. برای دیدن ماه باید آسمان را نگاه کرد... ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar