هدایت شده از فکرنوشته
18.23M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
درباره تعاونی موفق موندراگون که عرض کردم... همه کارگرا خودشون مالک و همکار هستن به همین دلیل که مالک کار خودشون هستن، انگیزه شون از دو جهت برای کار هم بیشتر خواهد بود: ۱.آگاه به نقش بالاتر از کارگر داشتن خودشون در کارخونه هستن و همین احساس مالکیت بر کار و کارخونه، براشون دغدغه نسبت به پیشرفت و فعالیت بیشتر ایجاد میکنه. در این حالت از نقش کارگر فرعی صرف، احساس رکن بودن برای کارخونه دارن. ۲.به میزان فعالیتشون پیشرفت میکنن و به همون میزان هم سود میکنن، پس انگیزه ی کسب سودشون مستقیم با میزان کارشون درگیر خواهد بود. برای افزایش بهره وری، حتی نهاد تولید علم و پژوهش تاسیس کردن تا بتونن پیشرفت بیشتری داشته باشن تقریبا برای تمام مردم منطقه ایجاد اشتغال کردن و هم چنین دائما در حال گسترش شرکت و وسعت فعالیتش هستن با بهترین شرکت های دنیا رقابت میکنن و یکی از موفق ترین شرکت ها هستن. حالا بیاید به یه سوال فکر کنیم: چرا وقتی الگویی در این سطح از ارتقا و کارآمدی وجود داره، این دنیای مدعی کارآمدی و تکنولوژی و مدرنیته، از این الگوی کاملا تجربه شدن و دارای نتیجه موفق الگوگیری نکرده و به صورت انبوه شاهد شکل گیریش نبودیم؟ نظرمن: چون سرمایه داران در این مدل، بخاطر تقسیم عادلانه سود، سود خاصی ندارن، و پول و به تبعش قدرت و رسانه دست این طبقه است، فلذا نه تبلیغ میکنن این مدل رو و نه اجازه تبلیغات بهش میدن، و در مقام عمل هم به پیاده سازیش فکر نمیکنن. این الگو کاملا مردمیه، لذا باید از دل همت مردم بجوشه. اگر هر چه سریعتر علیه نئولیبرالیسم قیام کنیم، خیر دنیا و آخرت از آن ما خواهد شد. @fekrneveshte