💠درس تاریخی (ع) به امت، برای نجات از فتنهٔ «نامسئله‌»ها 🔸حکومت‌های ضدمردمی چگونه انرژی اعتراضی جامعه را می‌گیرند؟ مسئله‌سازی می‌کنند و آبی و قرمز راه می‌اندازند. آن‌وقت خود مردم، آنچنان جدی، با هم و علیه هم، سر کار گذاشته می‌شوند که درد اصلی‌ یادشان می‌رود. اگر این بازی، لعاب دینی هم داشته باشد که چه بهتر! 🔹«محنة القرآن» (فتنۀ جانکاه قرآن) در عصر ، نمونه‌ای از همین سیاست طاغوتی بود. آقای در کتاب «حیات فکری و سیاسی ائمه» آورده که: ابتدا مأمون و معتصم، همه را به زور، وادار به پذیرش «خلق قرآن» می‌کردند. احمدبن حنبل (پیشوای فقهی حنابله) از کسانی بود که زیر بار نرفت و شلاق خورد! اما با آمدن متوکل، ورق برگشت و فتوای همین جناب احمد حنبل، شد چماق حکومت؛ مخالفان خلق قرآن، «سنی» نامیده شدند و بقیه «اهل بدعت»؛ یعنی رسما احکام کفار بر مسلمان بیچارۀ قائل به خلق قرآن‌ جاری می‌شد! 🔸فقط شیعیان بودند که با درایت ائمه (ع) از این بازی کثیف سلاطین عباسی در امان ماندند. آقا امام هادی (ع) به شیعیان نامه نوشتند که ابدا در این دعوای ساختگی وارد نشوند: «به نظر ما، جدال در این موضوع، بدعت است و پرسشگر و پاسخگو هر دو گناه‌کارند؛ چون سؤال‌کننده از چیزی پرسیده که برایش بی‌فایده است و پاسخ‌دهنده خودش را برای جوابی به زحمت انداخته که تکلیفش نبوده است. فقط خدا خالق است و بقیه مخلوقند. قرآن کلام خداست؛ از پیش خود، اسم دیگری به آن ندهید که جزء ظالمان می‌شوید.» (توحید صدوق، ص۲۲۴) 🔹امام هادی (ع) عملا -طبق تعبیر خودشان در - «ساسة العباد و أرکان البلاد» (سررشته‌دار کاربلد و ستون امت) بودن اهل بیت (ع) را نشان دادند. 🔸رحمت خدا بر که درست پا جای پای اولیای مطهرش گذاشت؛ کید را شناخت و فریاد زد که اگر مسئله‌ای با بیداری و قیام برای رفع ظلم و اقامۀ عدل نسبت نگیرد، مثل «محنة القرآن»، خارج از ‌اولویت است و چه‌بسا بازی در زمین شیطان: «امروز سَرِ ‏ حضرت امير هم نبايد دعوا كرد. امروز بايد همه با هم مجتمع شويد و را به آخر برسانيم.» (صحیفۀ امام، ج۸، ص۳۷۶)