هدایت شده از چیاکو3🌹
🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸 🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸 🍁🌸🍁🌸🍁🌸 🌸🍁🌸🍁🌸 🍁🌸🍁🌸 🌸🍁🌸 🍁🌸 🌸 چیاکو3🌹 و تماس قطع شد که فوری گفتم: _باران جان... ببخشید... من نمی خواستم بهت توهین کنم....ولی از بس بهنام تو رو با من مقایسه می کنه دیگه خسته شدم....همش از اخلاق تو بهم میگه ....همش از صبر تو ... از رفتارت... خب منم خسته میشم. رادمهر خندید و نگاه باران سمت او چرخید. _به چی می خندی؟ و رادمهر لبخندش را جمع کرد و جدی نگاهم. _ببین رامش ... بهنام حق داره.... یکی از این لوس بازیای تو رو اگه باران از خودش در بیاره ... منم ازش خسته میشم. باران فوری گفت: _عه... این چه حرفیه!... داره اذیتت می کنه رامش جان... بهنام عاشقته... واقعا دوستت داره....و تو دلیل آرامششی ... دیدی که چی گفت... تو شرکت سر همه داد و بیداد می‌کنه ولی تو خونه خودشو کنترل می کنه که سر عشقش داد نزنه... اینا قشنگیای زندگیه رامش.... شاید اگر باران با آن لحن مهربان و خواهرانه با من حرف نمی زد آرام نمی گرفتم . بهنام آمد دنبالم و همان بدو ورود رادمهر بهش گفت: _جمع کنید دعوا هاتون رو ... ما خودمون بقدر کافی دعوا داریم ... دیگه قهراتون رو خونه ی ما نیارید. و بهنام تنها با نگاه جدی اش نگاهم کرد. دلم ریخت.ترسم این بود که باز موقع برگشت حرفی بزند. آمد و نشست روی مبل و نگاهم کرد که باران برخاست و گفت: _ما هم ناهار نخوردیم...شما هم که سر ناهار دعوا کردید .... پس با هم ناهار می خوریم... من میرم توی حیاط میز ناهار رو می چینم.... شما هم تا اون موقع حرفاتون رو بزنید که ناهار به همه مون بچسبه. باران و رادمهر از سالن بیرون رفتند و من و بهنام در سالن تنها ماندیم که نیم نگاهی به بهنام که مقابلم روی مبل رو به رویم نشسته بود ، انداختم. سرش را خم کرده بود و وزن شانه هایش را روی دستانش و دستانش را از ساعد خم کرده و روی ران پایش گذاشته بود. من سکوت کردم تا خودش شروع کند و برخاست و آمد کنارم ، طرف دیگر مبل دو نفره نشست. سرم را پایین گرفتم و با گوشه ی ناخنم درگیر شدم که گفت: _یه نامه نوشتی و زدی از خونه بیرون ، نمیگی آدم سکته می زنه.... وقتی جوابی ندادم و تنها بغضم را فرو خوردم گفت: _خب خسته از سرکار اومدم تو هم شروع کردی به گریه منم قاطی کردم ، چرت و پرت گفتم دیگه.... آخه من اگه تو رو نمی خواستم که دیگه بله نمی گفتم.... حتما خواستمت که پای زندگیمون موندم دیگه... کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ _@@@@@@🌸 @hadis_eshghe 🌸@@@@@@_____________ 🍁_کانال حدیث عشق _🍁_____ 🎀🎀🎀🎀🎀🎀