خیال کن برف ببارد هوا گرفته باشد بگویم: کمی از تو را می‌خواهم و تو تمامت را بنشانی رو‌به‌رویم بخندی و گونه‌ات چال بیفتد حالا ببین که نه تو هستی و نه باران و برف صبح است و آفتاب و نسیم سکوت است و تنهایی و من این یعنی شروع یک روز غم‌انگیز زیبا