دوباره زد به سرِ عاشقان هوای حسن
نفس ، نفس، نفسِ سینه زن فدای حسن
خوشم که یک رگِ من می رسد به او ، مادر!
به لطفِ تو شدم امشب غزلسُرای حسن
کریمِ طایفه یعنی که با سگی ولگرد
عجیب نیست که قسمت شَود غذای حسن
در این زمانه که هرکس به هر دَری زده است
خوشا به حال کسی که شده گدای حسن
ببین که روی لَبَش لختهْ خون به جای دعاست
نگاه کن که اجابت شده دعای حسن
چقَدْر یاسِ کبود آمده ست دورِ لَبَش
چقَدْر روضه ی زهراست روضه های حسن
میان کوچه ی تاریخ تا ابد پیداست
چه رازهای مگویی ز ردپای حسن
چه دید در دلِ کوچه که بود تا آخر
همیشه بغضِ غریبانه در صدای حسن
برای مادرِ او روضه خوان بخوان از او
دوباره کرده دل اَبری اش هوای حسن
بگو به مادرِ او ما غریب و تنهاییم
غریب ها همه هستند آشنای حسن
بگو دو غم به دلت ماند حضرتِ مادر
کفن برای حسین و حرم برای حسن
ولی مباد که غمگین شوی که ما هستیم
همیشه مست حسین و همیشه پای حسن...
#شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی
#دهه_آخر_صفر
#محسن_کاویانی
@hadithashk