رباب مشغول کار هستی و در زیر آفتاب حس می کنی که بین تنوری ، – پُر التهاب هم تشنه ای و هم رمضان ! نه محرّم است کافی است اینکه روزه بگیری بدون آب تو روزه ای ّ و کودک تو تشنه مانده است بی اختیار روضه ی تو می شود: رباب در زیر آفتابی و هی چنگ می زنی بر انعکاس تشنه ی صحرایی از سراب چشمت سیاه می رود و باز می شود این روضه پیش چشم تو قدر یکی دو باب در خیمه ای و دست تو گهواره ی علی است ای کودکم ! عزیز دلم ! ناز من ! بخواب حتماً عمو برای تو آبی می آورد با گریه هات مادر خود را نده عذاب از هوش می روی ، دو سه ساعت گذشته است پا می شوی ، سوال تو مانده است بی جواب آخر گناه کودک شش ماهه ات چه بود افطار امده است و نگاهت به ظرف آب محسن ناصحی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹