🔆حفظ بيت المال روزى عقيل برادر بزرگ امير مؤمنان على (علیه السلام) به حضور على (علیه السلام ) آمد و تقاضاى مبلغى وام كرد (با توجه به اينكه زمان خلافت على عليه السلام بود، و بيت المال در اختيار آنحضرت بود). عقيل افزود: به كسى مقروض هستم و وقت اداى آن فرا رسيده است ، مى خواهم قرض خود را ادا كنم . امام فرمود: وام تو چقدر است ؟ عقيل : مبلغ وام را معين كرد. امام (علیه السلام) فرمود: من اين اندازه پول ندارم ، صبر كن تا جيره ام از بيت المال بدستم برسد آن را در اختيار تو خواهم گذاشت . عقيل گفت : بيت المال در اختيار تو است ، باز مى گوئى صبر كن تا جيره ام برسد، تازه جيره تو مگر چقدر است ؟ اگر همه آن را به من بدهى كفايت قرض مرا نمى كند. امام على (علیه السلام) به عقيل فرمود: پس بيا من و تو هر كدام شمشيرى برداريم و به حيره (محلى نزديك كوفه ) برويم و به يكى از بازرگانان آنجا شبيخون بزنيم و اموالش را بگيريم (و در نتيجه ، پولدار مى شويم و تو نيز وام خود را مى دهى ). عقيل فرياد زد: واى ! يعنى برويم دزدى كنيم ؟. على (علیه السلام ) فرمود: اگر مال يك نفر را بدزدى ، بهتر از آن است كه مال عموم را بدزدى (بيت المال ، مال عموم مسلمين است ، اگر از آن به عنوان منافع خصوصى ، زيادتر از ديگران برداريم به اموال عمومى ، دزدى شده است ). به اين ترتيب ، عقيل ، ماءيوس شد و ديگر، سخنى نگفت . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى 📚 @HadithNegar