*اللهم صل علی محمدوال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب خدمت بامعنویت عزیزان روزه داروتوفیق پرهیز امیال شهوانی ورعایت ادب بندگی
روز دوشنبه شما هموراره همراه باخداترسی وتوجه به معنویات
*یا قاضی الحاجات*
*چیره شدن هر شهوتی در آدمی ، حجابی سخت برای عقل و هشیاری*
خطرشهوات وامیال نفسانی
هر شهوت و میل نفسانی که در وجود آدمی قدرت بیاید و میداندار شود و حکومت پیدا کند ، موجب می شود که عقل کنار زده شود و قدرت و توانایی و کارایی خود را از دست بدهد . در آموزه های امیرمؤمنان علی (ع) در آمده است :
« عَدُوُّ العَقلِ الهَوَی . »
هوای نفس ، دشمن عقل است .
بزرگترین مانع رشدوکمال
شهوات و امیال نفسانی آدمی ، از هر گونه ای که باشد ، مانعی اساسی در رشد و کمال انسان است . با جلوه گری شهوات و امیال نفسانی ، عقل هدایتگر آسیب می بیند و با حاکمیت آن ها ، عقل توان منع از کجی و بدی ، و حفظ آدمی از شرارت و تباهی ، و قدرت راه یابی و تمیز را از دست می دهد .
به بیان امام علی (ع) در :
« قَد خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقلَهُ . »
شهوت ها عقل او را از کار می اندازد .
چیرگی شهوات دیده راکورمیکند
جمیع امیالِ عنان گسیختۀ آدمی ، دیده را کور می سازند ، عقل را از کار می اندازند ، و واقعیت ها را وارونه می نمایانند ، تا آن جا که خر مانند حضرت یوسف (ع) جلوه می کند ، و آتش به صورت نور .
میلِ شهوت کَر کُنَد دل را و کور
تا نماید خر چو یوسف ، نار نور
شهوات زشتی را زیبا جلوه میدهد
وقتی امیال نفسانی و شهوات بر آدمی چیرگی می یابند ، همه چیز دگرگون می شود و هیچ چیز به درستی عمل نمی کند ، چنان که حرص و آز ، زشتی ها را زیبایی می نمایاند ؛ و در مسیر رشد و کمال ، هیچ آفتی خطرناک تر و بد تر از چیرگی امیال نفسانی و شهوات نیست .
زشت ها را خوب بنماید شَرَه
نیست چون شهوت بتر ز آفاتِ ره
میدان یافتن و حاکمیت شهوات
میدان یافتن و حاکمیت شهوات و امیال نفسانی چه بسیار مردمان را که به بدنامی کشانید ، و چه بسیار زیرکان را که به احمقان مبدّل گردانید .
صد هزاران نامِ خوش را کرد ننگ
صد هزاران زیرکان را کرد دَنگ
عاقل را دچار حماقت و سرگشتگی می سازد
بزرگان در این باره هشدارها داده اند ؛ و از جمله میگویند :
بدانید که هر نوع میل نفسانی و شهوتی مانند شراب و افیون است و چون آن ها عمل می کند ، که به واقع حجاب عقل است و عاقل را دچار حماقت و سرگشتگی می سازد . البته انسان نیاید تصوّر کند که فقط شراب است که موجب مستیِ عقل می شود ، بلکه هر میل نفسانی و شهوتی که میدان یابد و بر آدمی چیره گردد ، چشم و گوش و عقل را می پوشاند . به عنوان مثال ، روشن است که ابلیس ملعون به هیچ روی اهل شراب خواری نبود ، بلکه اهل تهجّد و عبادت های طولانی بود ، ولی مستی او ناشی از تکبّر و حق ستیزی بود .
از این فراتر ، هر کس که واقعیت ها را آن چنان که هست نمی بیند و مثلاً مس و آهن در نظرش چون طلا جلوه می کند و امور بی اعتبار را معتبر می یابد ، او هم در حقیقت مست و دَنگ است .
دان که هر شهوت چو خَمرست و چو بَنگ
پردۀ هوش است و عاقل زوست دَنگ
خمر ، تنها نیست سرمستیّ هوش
هر چه شهوانی است ، بندد چشم و گوش
آن بلیس از خَمر خوردن دور بود
مست بود او از تکبّر و ز جُحود
مست آن باشد که آن بیند که نیست
زر نمایدآنچه مِسّ و آهنی است
خطبۀ ۱۰۹ نهج البلاغه حکمت ۲۱۱ نهج البلاغه
*التماس دعا*