🔸زندگینامه حضرت 🔸قسمت چهار 🔸تا این که قوم‌ ابراهيم‌ در تنگنايى گرفتار شدند و دیدند که با این وضع آبروی آنها در خطر است و به این نتیجه رسیدند که حكم‌ به‌ قتل‌ ابراهيم‌ به‌ وسيله‌ آتش‌ دهند : «گفتند اورا بسوزانيد و خدايان‌ را يارى كنيد اگر كارى از شما ساخته‌ است‌ .» 🔸روز موعود فرا رسید، نمرود با سپاه بی‌کران خود، در جایگاه مخصوص قرار گرفتند، در کنار آن بیابان ، ساختمان بلندی برای نمرود ساخته بودند، نمرود بر فراز آن ساختمان رفت تا از همان بالا صحنه سوختن ابراهیم را بنگرد و لذت ببرد 🔸در این فکر بودند که چگونه ابراهیم را در درون آتش بیفکنند، شیطان یا شیطان صفتی به پیش آمد و منجنیقی ساخت و ابراهیم را در درون آن نهادند تا به وسیله آن او را به درون آتش پرتاب نمایند. در این هنگام ابراهیم تنها بود، حتی یک نفر از انسانها نبود که از او حمایت کند، تا آن‌جا که پدر خوانده‌اش « آزر » نزد ابراهیم آمد و سیلی محکمی به صورت او زد و با تندی گفت: «از عقیده‌ات برگرد!» 🔸تا این که ...