💠بوذرجمهر و نوشداروی اخلاقی او آورده اند که انوشیروان به علتی از بوذرجمهر حکیم دلگیر شد و دستور داد او را به زندانی بیندازند که بسیار تنگ و تاریک باشد و فقط روزی دو قرص نان و قدری نمک و یک جام آب به او بدهند و چند نفر را به عنوان مراقب بر او بگمارند که هرچه از زبان او بیرون می‌آید، بدون کم و زیاد خبر دهند؛ همین کار را کردند. چند ماه بوذرجمهر در آن زندان به سر می‌برد و اصلاً شکایتی نکرد و حرف از دهانش بیرون نیامد. انوشیروان جمعی را فرستاد تا با او گفت وگو کنند و هرچه گفت به انوشیروان برسانند. ایشان نزد بوذرجمهر رفتند و با او به صحبت نشستند و حالش را پرسیدند و گفتند: با وجود اینکه در بلا و محنتی، لیکن چهره و حالت تو طبیعی است و هیچ سستی در تو نمودار نمی باشد؛ سبب این حالت چیست؟ بوذرجمهر در جواب آنها گفت: من نوشدارویی از شش قسمت ساخته‌ام و آن را به کار می‌برم و به سبب این نوشدارو همچنان مثل روز اول قوی بنیه و شاد می‌باشم! پرسیدند: این نوشدارو از چه چیزهایی ساخته شده است؟ بوذرجمهر حکیم گفت: یک جزء آن «اعتماد است به خدای عزوجل»؛ دوم « به قضای الهی»؛ سوم « »؛ چهارم « »؛ پنجم «دانستن اینکه از من بسیار هست»؛ ششم « رهایی از این محنت». گفته‌های او را به کسرا انوشیروان رساندند، دستور داد فوراً او را آزاد کنند. ---------- 📚لطایف و پندهای تاریخی، ص ۴۶.  طنزها و لطایف اخلاقی در ادب فارسی - صفحه ۳۲