#زمزمه_وداع_فاطمی
وای از غم بی اندازه
پیچیده چنین آوازه
در کلبه ی غم ها مُردم
با دیدن خون تازه
دلم به غم نشسته زهرا
که قامتت شکسته زهرا
ای یاور دلخسته زهرا
آه آه
بی تو زندانم شده این آشیانه
دیدمت که در دل شب مادرانه
موی زینب را زدی با گریه شانه
در این شب بارانی
از غصه پریشانی
ای هستی من زهرا
گفتی که نمی مانی
پرستوی شکسته بالَم
نظر نما کمی به حالم
مگو علی جان ، کن حلالم
آه آه
استراحت کن کمی بیمار حیدر
از غمت دق می کنم ای یار حیدر
عزم رفتن کرده ای غمخوار حیدر
گویا که شب پایانی ست
کس مثل علی تنها نیست
روزم چو شبم تاریک است
وقتی به برم زهرا نیست
شکسته رکن دوّم من
نمانده جان دگر در این تن
پشت مرا شکسته دشمن
آه آه
روز خوش بعد از تو دیگر من نبینم
همدم زینب شد آه آتشینم
بعد تو من حیدر خانه نشینم
سروده ای مشترک از؛
کربلایی اسماعیل شبرنگ
حاج محمود ژولیده
#زمزمه_وداع_فاطمی
@hajmahmoodzholideh